رویکرد تشیع انگلیسی در قبال علوم عقلی
جریان افراطی «شیعه انگلیسی»، بر پایه مبانی و تفکراتی، از جمله مخالفت شدید با علوم عقلی، به ویژه فلسفه شکل گرفته است و طرفداران این جریان، عقل نظری و صِرف عقل را حجت ندانسته و علوم عقلی که بر پایه عقل نظری ایجاد شده را بیراهه و خارج از اسلام میدانند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شاخصههای جریان انحرافی و افراطی «تشیع لندنی» این است که لیدرهای این جریان، همچون سلفیهای تکفیری، برای عقل ارزشی قائل نبوده و عقل را کاشف و حجت نمیدانند و علوم عقلی که بر پایه عقل نظری ایجاد شده را بیراهه و خارج از اسلام میدانند؛ به عنوان مثال، «سید صادق شیرازی» که هماکنون به عنوان مرجع خاندان شیرازی و یکی از لیدرهای جریان تشیع لندنی شناخته میشود، در پاسخ به سؤالی در مورد علت ایراد گرفتن بزرگان به فلسفه، چنین میگوید: «فلسفه، مبتنی بر عقل صرف است و عقل صرف منهای وحی، بسیاری از امور را درک نمیکند و بر آن احاطه ندارد، علی الخصوص درباره الله که آفریننده جهان هستی و خالق انسان است؛ لذا فلسفهای که متعلق به قسم طبیعیات بوده، دانش جدید آمده است و خلاف آن را ثابت کرده است و آنچه تعلق به قسم الهیات دارد، به خطا افتاده و قرآن مجید، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و اهل بيت عليهمالسلام آن را برملا فرمودند.»[1]
«سید صادق شیرازی» در این کلام، از باطل بودن بعض مطالب فلسفی در طبیعیات، نتیجه گرفته که این علم به طور کامل قابل اعتماد نیست؛ بنابراین آقای «سید صادق شیرازی» اولاً: حجیت عقل را به عنوان منبعی مستقل در بعض معارف و عقائد نمیپذیرد و ثانیاً مسائل علوم عقلی مانند فلسفه را نیازمند تأیید روایات دانسته و از اینکه برخی مسائل آن دارای اشکالات است، نتیجه میگیرد این علوم ارزش معرفتی ندارد که نظیر این دیدگاه را در میان اخباریون نیز میتوان یافت.
این مخالفتها با علوم عقلی و موضع گیریهای غیر عالمانه در مقابل علوم عقلی اسلامی، موجبات توهین را برای لیدرها و طرفداران جریان تشیع لندنی و رسانههای آنان فراهم کرده است و امروزه ما شاهد توهینهای زشت، رکیک و سخیفی، نسبت به فلاسفه و عرفایی هستیم که برخی از آنان نیز از مراجع تقلید شیعه به حساب میآیند؛ به عنوان مثال، این افراد که در علوم عقلی و فلسفه، چیزی برای گفتن ندارند، در قنوت نمازشان، «علامه طباطبایی» عزیز را لعن میکنند.[2]
امام خمینی رحمةاللهعلیه، سالها قبل صاحبان افکار بسته و مروجان اسلام آمریکایی را چنین خطاب کردند: «طلاب عزیز لحظهای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام آمریکاییاند و دشمنان رسول الله صلیاللهعلیهوآله. در مدرسه فیضیه، فرزند خردسالم، مرحوم «سید مصطفی» از کوزهای آب نوشید؛ کوزه را آب کشیدند؛ چرا که من فلسفه میگفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه مییافت، وضع روحانیت و حوزهها، وضع کلیساهای قرون وسطی میشد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزهها را حفظ نمود».[3]
در نتیجه باید گفت مخالفت این افراد با علوم عقلی از جمله فلسفه، به دلیل جهل یا اطلاع ناقص نسبت به این علوم است؛ زیرا علوم عقلی بزرگترین خدمت را در علوم دینی، معارف و پاسخگویی به شبهات داشته است و به واسطه آن میتوان شبهات روز را با زبان مشترک عقلی پاسخ داد و از کیان مذهب شیعه دفاع کرد.
پینوشت:
[1]. افضلی، محمد علی و مومنیها، محمد علی، غلو و افراط درجریان شیعه انگلیسی، ص138.
[2]. همان، ص178.
[3]. امام خمینی، روح الله، صحیفه نور، ج21، ص279.
افزودن نظر جدید