سکوت / واکنش بهائیت به جنگ غزه

  • 1402/11/28 - 11:24

از جنگ غزه بیش از چهار ماه گذشته است. این جنگ حدود صدهزار شهید و زخمی و دو میلیون آواره در 150 کیلومتری مرکز رهبری بهائیت، از خود به جای گذاشته و همچنان تشکیلات بهائیت، سکوت را برگزیده است؛ البته بهائیت در عین حال، سکوت در برابر به رسمیت نشناختن تشکیلات خود در ایران را جایز نمی‌داند!

بهائیت فلسطین

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با گذشت بیش از چهارماه از جنگ غزه، مجموع آمار شهدا و زخمی‌های فلسطینی به حدود صدهزار نفر رسیده و تقریباً تمام جمعیت دو میلیون و دویست هزارنفری غزه آواره شده‌اند.

فرقه بهائیت که حدود 150 کیلومتر با نسل‌کشی، جنایات بی‌سابقه و زیرپا گذاشتن تمام اصول انسانی و اخلاقی توسط رژیم کودک‌کش صهیونیستی فاصله دارد، ترجیح داده تا سکوت را برگزیند؛ اما مگر می‌شود در برابر این  حجم از جرم و جنایت، سکوت کرد و شعار وحدت و برابری نوع انسان سر داد؟[1]

آیا سکوت برابر نسل‌کشی هم‌نوع و همسایه، مساوی با دوری از انسانیت نیست؟ مگر پیامبرنمای بهائیت نگفته بود که اگر انسانی از انسانیت تُهی باشد، از تمام مخلوقات پست‌تر است؟ چنانکه می‌خوانیم: «مقام انسان بلند است، اگر به انسانیت مزین و الا پست‌تر از جمیع مخلوق مشاهده می‌شود».[2]

آیا بی‌تفاوتی نسبت به آمارهای تکان دهنده از جنایات علیه مردم غزه (در همسایگی تشکیلات بهائیت)، با شعار پویایی و جهان‌شمولی این فرقه، سازگاری دارد؟ مگر ولی‌امر بهائیت سکوت را از نشانه مردگان ندانست: «صمت (خاموشی) و سکون و قرار و سکوت، شأن اموات (مُرده‌ها) است، نه احیاء (زنده‌ها) و از خصائص جماد (بی‌جان‌ها) است، نه طیور (پرندگان) گلشن ملأ اعلی».[3]

البته باید خیلی ساده بود که شعارهای نوع‌دوستی بهائیت را باور کرد و پذیرفت که این فرقه، به برابری انسان‌ها در عمل باور دارد! خیر! نمی‌توان ساده بود و دیدگان را فروبست و دورویی بهائیت را نادیده گرفت! فرقه‌ای که گوش‌های خود را گرفته، چشم‌ها را فرو بسته و دهان دوخته تا جنایات ارباب اسرائیلی‌اش را نبیند، سکوت در برابر به رسمیت شناخته نشدن تشکیلاتش در ایران را، به هیچ وجه مجاز نمی‌داند!

چنانکه ولی‌امر بهائیت، گفته بود: «بدیهی است با انتشار چنین حکم شدید و مؤکّد و رفع حجاب از وجه پاره‌ای از حقایق اساسیه، این آئین نازنین که در سنین (سالیان) متمادی به حکمت الهی مستور (پوشیده) و مقنوع (پنهان) بود، دیگر سکوت و بردباری یاران در قِبال (برابر) تضییقات (سخت‌گیری‌ها) و فشاری که برای منع قدرت و سلب آزادی و تضییق حقوق جامعه و عدم پذیرش آنان در عداد (شمار) سایر اقلیّت‌های مذهبی آن سرزمین از مسیحی و یهود و زرتشتی به عمل می‌آمد، امری غیرقابل امکان به نظر می‌رسید».[4]

آری! اگر این رفتار بهائیت، ترجمان خودخواهی و خودبرتربینی نیست، پس چیست؟ اگر سکوت بهائیت برابر این جنایات، به معنای هم‌دستی با جنایات صهیونیست‌ها نیست، پس چیست؟ به راستی، امیرالمؤمنین علیه‌السلام چه نیکو می‌فرمایند: «الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِینُ عَلَیْهِ وَ الرَّاضِی بِهِ شُرَکَاءُ ثَلَاثَهٌ».[5] کسی که ظلم می‌کند و کسی که با او همکاری دارد و کسی که بدان رضایت دارد، هرسه در ظلم شریکند».

پی‌نوشت:
[1]. ر.ک: عباس افندی، خطابات، ج2، ص145-144.
[2]. ناهید لوسن، آیات الرحمن، ص144.
[3]. شوقی افندی، قرن انوار، ص9.
[4]. شوقی افندی، قرن بدیع، ص738.
[5]. شیخ صدوق، الخصال، قم: جامعه مدرسین، 1362 ش، ج1، ص107.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.