نقش عبدالبهاء در اشغال فلسطین (قسمت دوم)

  • 1402/08/07 - 07:47

یکی از نشانه‌های هماهنگی و همدستی رهبران بهائیت با صهیونیست‌ها در اشغال فلسطین، تلاش برای کوچاندن اختیاری مردم فلسطین از سرزمین مادری‌شان، با تبلیغات منفی علیه این منطقه و یا دعوت به سکوت در مقابل توسعه‌طلبی یهودی‌ها بود.

عبدالبهاء

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ارتباط پیشوایان بهائیت با صهیونیست، به سال‌های پیش از اشغال فلسطین توسط انگلیسی‌ها و تلاش‌ها برای تأسیس کشوری یهودی در منطقه باز می‌گردد.

شواهد تاریخی از ارتباط و همکاری دومین رهبر بهائیت، «عبدالبهاء» با زرسالاران یهودی پرده برمی‌دارد؛ ارتباط‌هایی که بعدها عبدالبهاء، حاصل آن را به اسم پیش‌بینی آینده فلسطین، به خورد بهائیان می‌داد.

اطلاع رهبران بهائیت از نقشه شوم صهیونیست جهانی برای فلسطین، موجب شد تا به جریان ایجاد و تأسیس یک وطن یهودی در فلسطین خوش‌بین و امیدوار باشند. این امیدواری باعث می‌شد تا به جهت تأمین منافع آینده خود، در روند اشغال فلسطین مشارکت داشته باشند. یکی از جنبه‌های مشارکت سران بهائیت در این راه، زمینه‌سازی فکری و تلاش برای کوچاندن خودخواسته مردم فلسطین بود.

از این‌رو در راستای تلاش برای کوچاندن مردم از فلسطین و جایگزینی یهودیان، تصویرسازی سیاهی از این کشور صورت می‌گرفت؛ چنانکه در سال 1891 م، «آشر گینزبرگ» (نویسنده پروتکل‌های دانشوران صهیون)، در گزارش خود فاش می‌سازد که بر خلاف این تصویرسازی‌ها، سرزمین فلسطین بسیار آبادتر از آن چیزی است که تبلیغ می‌شود: «در بیرون، ما را عادت داده‌اند که فکر کنیم أرض اسرائیل (فلسطین) امروزه تقریباً لم یزرع (غیر قابل کِشت) است؛ بیابانی بدون کشت و کار، اما در حقیقت هیچ زمین بایری (غیرقابل کِشتی) در اینجا نیست. در تمامی گستره این سرزمین، به دشواری می‌توان مزارع کشت نشده یافت».[1]

از این‌رو عبدالبهاء، دومین رهبر بهائیت، همزمان حرف‌هایی را به حبیب مؤید (یهودی بهائی شده و از نویسندگان این فرقه) می‌گفت که از ادعاهای معروف، اما غیرواقعی صهیونیست‌ها نسبت به سرزمین فلسطین محسوب می‌شد؛ به ادعاهایی نظیر بازگشت یهود یا اشاره به بایر و غیرقابل کشت بودن فلسطین و آبادی آن پس از سلطنت یهود، می‌توان اشاره کرد.[2]

از دیگر گام‌های دومین رهبر بهائیت در راستای حمایت از تشکیل دولت صهیونیستی، می‌توان به دعوت منتقدین داخلی فلسطین به سکوت و پذیرش اشغالگری اشاره کرد؛ چنانکه حبیب مؤید، به نقل از عبدالبهاء می‌گوید: «(عبدالبهاء) فرمودند: چند روز قبل یک نفر نصاری، صاحب روزنامه کرمل آمد پیش من. گفتم: بس است، دست از این تعصبات دین و مذهبی بردار. گفت: حضرات یهودی‌ها از همه‌جا می‌آیند و در اینجا زمین می‌خرند، بانک باز کرده‌اند، کمپانی‌های متعدد دارند، می‌خواهند فلسطین را بگیرند و سلطنت کنند. گفتم: این‌ها در کتاب خود، موعودند که در این اراضی سلطنت خواهند کرد. این اراده‌ی حق است. هیچ کسی را یارای مقاومت با اینها نیست. ببین سلطان عبدالحمید که با آن سطوت (اُبهت) و اقتدار بود، آیا توانست مانع شود؟[3]

وقتی تلاش عبدالبهاء برای اقناع افکار عمومی فلسطین را در کنار ترویج سلطه‌پذیری [4] و صلح با دشمن می‌گذاریم، بیشتر به مشارکت و زمینه‌سازی فکری بهائیت برای اشغال فلسطین و پذیرش اسرائیل، پی خواهیم برد.

پی‌نوشت:
[1]. گارودی، روژه، تاریخ یک ارتداد، ترجمه‌ی مجید شریف، بی‌جا: رسا، چاپ سوم، 1377، ص 204.
[2]. «اینجا فلسطین، اراضی مقدسه است. عن‌قریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید سریحه‌ی الهیه است و شک تردید ندارد... و تمام این اراضیِ بایر (غیرقابل کِشت)، آباد و دایر خواهد شد. تمام پراکندگان یهود جمع می‌شوند و این اراضی مرکز صنایع و بدایع خواهد شد، آباد و پرجمعیت می‌شود»: حبیب مؤید، خاطرات حبیب، ص 20.
[3]. حبیب مؤید، خاطرات حبیب، مؤسسه ملی مطبوعات امری، 129 بدیع (1351 ش)، ج 2، ص 243.
[4]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 123.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.