تناقضات وهابیت / تشبیه مسلمین به کفار
محمد بن عبدالوهاب، عمل مسلمین را به کفار تشبیه میکند و میگوید در بسیاری از شهرها، مکانهایی موجود است که چیزی را در آن بت قرار داده و عبادت میکنند؛ در حالی که میتواند آن مثالها را به مقام ابراهیم در مسجدالحرام تشبیه کند و مسلمین را مشرک نخواند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گروه ارتجاعی و تکفیری وهابیت در قرن دوازدهم، در منطقه نجد عربستان شکل گرفت. آنان با ادعای پیروی از مکتب احمد بن حنبل، میکوشند خود را از اهلسنت نشان دهند. آنان در بسیاری از مسائل، نه تنها با همه مسلمانان، بلکه با رهبران اصلی خود نیز مخالفت کردهاند و دیدگاهی متناقض دارند.
یکی از عقاید متناقض محمد بن عبدالوهاب، فهم وی درباره عمل مسلمین است؛ مثلاً در کتاب «مفيد المستفيد فی كفر تارك التوحيد» به عنوان مثال برای شباهت با کفار و نمونه شرک مینویسد: «مسجدی است به آن مسجد کف (پنجه دست) گفته میشود؛ در آنجا تمثال کف دستی وجود دارد که گفته میشود کف دست علی بن ابیطالب است تا اینکه خداوند آن بت را نابود کرد؛ از این مکانها در شهرها و نیز در حجاز بسیار وجود دارد».[1]
محمد بن عبدالوهاب در این نوشته، اثر باقی مانده از دست علی بن ابیطالب علیهالسلام را بت مینامد و گرامی داشتن آن را کاری شبیه کار کفار میخواند؛ در حالی که شبیه همین، در دین اسلام مورد قبول است.
در مسجدالحرام سنگی وجود دارد که اثر پای حضرت ابراهیم علیهالسلام بر روی آن مانده است؛ خداوند در قرآن به مسلمانان سفارش کرده که نزد آن سنگ نماز بخوانند: «وَٱتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبۡرَٰهِۧمَ مُصَلّٗى»؛[2] «و از مقام ابراهیم، نمازگاهی برای خود برگیرید» و نیز فرموده است: «فِيهِ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِيمَ»؛[3] «در آن نشانههای روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است».
در تفاسیر اهلسنت درباره این سنگ، ذیل این آیات روایاتی نقل شده است؛ در تفسیر طبری آمده است: «ای مردم! از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود برگیرید و نزد آن نماز بخوانید، تا از طرف شما انجام عبادت باشد و از طرف من، اکرامی برای ابراهیم باشد و همین قول، به صواب نزدیکتر است».[4] بغوی نیز مینویسد: «صحیح این است که مقام ابراهیم، همان سنگی است که در مسجدالحرام قرار دارد و امامان به سوی آن نماز میخوانند و آن، سنگی است که حضرت ابراهیم، هنگام بنای کعبه بر روی آن میایستاد و گفته شده جای انگشتان پایش بر روی سنگ مشخص بود که به خاطر لمس زیاد با دست، کمرنگ شده است».[5]
قرطبی نیز در تفسیر خود آورده است: «مردم درباره تعیین مقام، اختلاف کردهاند که صحیحترین اقوال این است که مقام، آن سنگی است که امروز مردم آن را میشناسند و کنار آن، دو رکعت نماز طواف القدوم را میخوانند و این قول جابر بن عبدالله و ابنعباس و قتاده و غیر آنان است».[6] ابن کثیر نیز پس از آوردن روایات بسیاری مینویسد: «همه این روایات نشان میدهد که مراد از مقام، آن سنگی است که ابراهیم علیهالسلام برای بنای کعبه، بر روی آن میایستاد».[7]
آن گونه که ملاحظه میگردد، مقام ابراهیم، سنگی است که ابراهیم علیهالسلام بر روی آن میایستاد و کعبه را بنا میکرد؛ این مقام، همچنان باقی مانده و به خاطر اینکه حضرت ابراهیم علیهالسلام پاهایش را روی آن سنگ گذاشته بود، آن سنگ نیز مبارک گشته بود و حتی جای انگشتان پایش بر روی آن سنگ باقی مانده بود؛ برای همین خداوند آن سنگ را به برکت حضرت ابراهیم علیهاسلام، نشانهای قرار داد و امر کرد که در آنجا نماز بخوانند.
به محمد بن عبدالوهاب و پیروانش میگوییم اگر مسجد الکف، که به یادبود اثر باقی مانده از دست علی بن ابیطالب علیهالسلام است، شباهت به کفار است و از طرف وهابیون بت نامیده میشود، نظر آنان درباره مقام ابراهیم چیست؟ آیا آن را هم شباهت به کفار دانسته و بت میدانند؟ چرا مسجد الکف را شبیه مقام ابراهیم نمیدانید که آن نیز توسط مردم، تبرک شده و در کنار آن نماز میخوانند؟ تفاوت جای پای حضرت ابراهیم با جای دست علی بن ابیطالب علیهالسلام در چیست؟ آیا وهابیون معتقدند که خداوند بتی را در مسجدالحرام برای تبرک قرار داده است؟
پینوشت:
[1]. مفيد المستفيد فی كفر تارك التوحيد، محمد بن عبدالوهاب، ص287. «... فمن ذلك عدة أمكنة بدمشق، مثل مسجد يقال له مسجد الكف، فيه تمثال كف يقال إنه كف علی بن أبی طالب، حتى هدم الله ذلك الوثن وهذه الأمكنة كثيرة موجودة فی البلاد وفی الحجاز، منها مواضع. ...»
[2]. سوره بقره، آیه 125.
[3]. سوره آلعمران، آیه 97.
[4]. جامع البيان، طبری، ج2، ص530. «اتخذوا أيها الناس من مقام إبراهيم مصلى تصلون عنده، عبادةً منكم، وتكرمةً مني لإبراهيم. وهذا القول هو أولى بالصواب».
[5]. تفسير البغوی، بغوی، ج1، ص146. «الصحيح: أن مقام إبراهيم هو الحجر الذی فی المسجد يصلی إليه الأئمة، وذلك الحجر الذی قام عليه إبراهيم عند بناء البيت، وقيل: كان أثر أصابع رجليه بينا فيه فاندرس من كثرة المسح بالأيدی».
[6]. تفسير القرطبی، قرطبی، ج2، ص112. «وَاخْتُلِفَ فِی تَعْيِينِ الْمَقَامِ عَلَى أَقْوَالٍ، أَصَحُّهَا- أَنَّهُ الْحِجْرُ الَّذِی تَعْرِفُهُ النَّاسُ الْيَوْمَ الَّذِي يُصَلُّونَ عِنْدَهُ رَكْعَتَی طَوَافٍ الْقُدُومِ. وَهَذَا قَوْلُ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ وَابْنِ عَبَّاسٍ وَقَتَادَةَ وَغَيْرِهِمْ».
[7]. تفسير ابن كثير، ابن كثير، ج1، ص293. «فهذا كله مما يدل على أن المراد بالمقام إنما هو الحجر الذي كان إبراهيم عليه السلام، يقوم عليه لبناء الكعبة».
افزودن نظر جدید