تناقضات وهابیت / حرمت سفر برای زیارت و سیره سلف
وهابیان در بسیاری از مسائل، با مسلمانان مخالفت کردهاند، آنان عقاید متناقض دارند؛ ازجمله آن عقاید این است که ادعا میکنند از سلفیه بوده و سیره سلف را عمل کرده و هر کس چنین نکند، بر باطل و گمراه است. در سیره سلف داریم که در سفارشی که پیامبر (ص) در خواب به بلال کرد، او از شام برای زیارت قبر پیامبر (ص) به مدینه سفر کرد ولی وهابیت سفر برای زیارت را بدعت و غیر مجاز میدانند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گروه ارتجاعی و تکفیری وهابیت در قرن دوازدهم، در منطقه نجد عربستان شکل گرفت. آنان با ادعای پیروی از مکتب احمد بن حنبل، میکوشند خود را از اهلسنت نشان دهند. آنان در بسیاری از مسائل، نه تنها با همه مسلمانان، بلکه با رهبران اصلی خود نیز مخالفت کردهاند و دیدگاهی کاملاً ابداعی برگزیدهاند.
یکی از عقاید متناقض وهابیت، ادعای سلفیگری و تناقض حرام دانستن سفر برای زیارت با فعل صحابه است. وهابیت از یک طرف خود را سلفی میخواند؛ یوسف قرضاوی میگوید: «سلف عبارت است از همان قرنهای اوّل اسلام بوده که بهترین قرنهای این امّت است. قرنهایی که در آنها، فهم اسلام، ایمان، سلوک و التزام به آن تحقق یافت و سلفیه عبارت است از رجوع به آنچه که سلف اول در فهم دین، اعم از عقیده و شریعت و سلوک داشتند».[1]
ابنعثیمین نیز مینویسد: «به کسانیکه راه و روش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و اصحابش را پیروی میکنند، سلفیه گویند و چون آنها بر ما مقدّم بودند، سلف ما هستند. در عقاید کسانی که با آنان مخالفت کنند، گمراهند»[2] بنباز هم میگوید: «حق همان است که سلف به آن سو رفتهاند و هر راهی مخالف با آن باطل است و ترکش واجب است و بیان بطلان آن و اظهار حق برای مردم، مصداق «تعاون علی البر و التقوی» است».[3] بنابراین مدعی هستند که آنچه سلف انجام دادهاند، صحیح بوده و مخالفت با آنان، راه اشتباه است.
از طرف دیگر، در گزارشات تاریخی آمده است: بلال صحابی، پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، مدینه را ترک کرد و به شام رفت و در آنجا زندگی میکرد؛ شبی در عالم رؤیا، پیامبر را دید که به او فرمود: بلال! این چه جفایى است که مىکنى؟ آیا وقت آن نرسیده است که قبر مرا زیارت کنى؟ بلال از خواب برخاست، در حالى که غمگین بود و بر خود مىترسید؛ سوار بر مرکب خود شد و روانه مدینه گردید و نزد قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمد و گریه کرد و صورت خود را به قبر مىمالید؛ ناگاه حسن و حسن علیهماالسلام آمدند و هنگامی که چشمشان بر مؤذن جدشان افتاد، گریه کردند و اشک ریختند، بلال نیز گریه کرد؛ ...[4]
بنباز چند روایت نقل میکند و آنها را صحیح میشمارد که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «کسی که من را در خواب دیده است، حقیقتاً خودم را دیده و شیطان به شکل من در نمیآید».[5] بنابراین بلال که از اصحاب جلیل القدر بوده، پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در خواب دیده و حضرت گِله کردند که چرا به زیارتم نمیآیی؟
تناقض وهابیت در این است که زیارت که سیره صحابه و سلف بوده، در سفارشی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله در خواب به بلال تذکر داده شد که از شام به مدینه جهت زیارتشان سفر کند و او نیز به این دستور ترتیب اثر داده و کسی از صحابه به او ایراد نگرفته، ولی وهابیت با این حال، سفر برای زیارت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را جایز نمیدانند.[6]
پینوشت:
[1]. شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ج2، ص509.
[2]. لقاء الباب المفتوح، ابنعثیمین، ج57، ص15.
[3]. مجموع فتاوى ابنباز، بنباز، ج2، ص104.
[4]. وفاء الوفا، سمهودی، ج5، ص44؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج7، ص137؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج 1، ص417.
[5]. مجموع فتاوى ابن باز، ابنباز، ج25، ص125.
[6]. فتاوى اللجنة الدائمة 1، أحمد بن عبدالرزاق الدويش، ج1، ص431.
افزودن نظر جدید