با تجزیه طلبهای بلوچستان چه کنیم؟
تروریستهای تکفیری، پیروان سنت شیطان، به اقتضای طبیعت، دست به هر خباثتی میزنند. در این سوی میدان، پیروان مکتب اهلبیت (ع)، ناگزیرند که بر اساس موازین شرعی و انسانی رفتار کنند و این از سختیهای گام برداشتن در مسیر درست است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در روزهای منتهی به 26 آذر 1402، رژیم موقت صهیونیستی آسیب بسیار دید. از یک سو این رژیم شیطانی خونخوار، در غزه ناتوان و درمانده شده؛ از سویی دیگر در شمال اراضی اشغالی، از سوی شیربچههای شیعه حزب الله لبنان مورد ضربات سختی قرار گرفت. در آبهای جنوب نیز، شیربچههای شیعه انصار الله یمن، کشتیهای صهیونیست را یکی پس از دیگری زدند و به غنیمت گرفتند. این ضربات پی در پی، موجب شد که رژیم موقت صهیونیستی، مزدوران خود را به خط کند تا مرکز فرماندهی این حوادث را (که ایران باشد) مورد اصابت قرار دهد.
پس در شهرستان راسک در استان سیستان و بلوچستان، دست به عملیاتی وحشیانه زده؛ به مقرّ انتظامی حمله کرده و چند تن از مدافعان امنیت را به شهادت رساندند.
همه میدانیم که این خونخواران که بودند و سرکردگان آنها را نیز به خوبی میشناسیم.
اکنون باید پرسید که با عوامل این جنایت چگونه باید رفتار شود؟
در پاسخ، سه گزینه را بهعنوان نمونه ذکر میکنیم:
- رفتار بر اساس فرهنگ کهن ایرانی: در دوران حکومت خسرو انوشیروان، برخی از بلوچها سر به شورش گذاشتند. پس انوشیروان پادشاه زرتشتی ساسانی فرمان داد تا همه حتی زنان و کودکان بلوچ هم کشته شوند.[1] این چنین رفتاری هر چند در مرام و مَسلک تروریستهای خونخوارِ تکفیری، مشروع است، اما در مکتب اهلبیت علیهم السلام مشروعیت ندارد. پس نمیتوان به آن دست زد.
- رفتار بر اساس خلفای مقبول نزد اهلسنت: با توجه به اینکه عوامل این جنایت، خود را فرزندان و پیروان خلفا و حتی معاویه میدانند، میتوان همانطوری با آنان رفتار کرد که خلفای نامبرده با مخالفین رفتار میکردند. قطعاً این جریان تروریست، چنین رفتاری را علیه خود تحمل نخواهند کرد. از سویی، برخورد خلفای نامبرده با مخالفین، غالباً خلاف مکتب اهلبیت علیهم السلام و بلکه خلاف موازین انسانی بوده است.
- تنها راهی که میماند و میتوانیم بر اساس آن رفتار کنیم، طبق مکتب اهلبیت علیهمالسلام است. عوامل این جنایت مجازات شوند، اما بیگناهان و یا کسانی که جُرم و جنایتشان ثابت نشده؛ مورد تعرض و آسیب قرار نگیرند که بنای نظام بر همین است. مهمتر آنکه باید دید این خونخواران در چه بستری و در چه موقعیتی به این انحراف دچار شدند، آن منافذ را باید بست.
این رفتارهای تروریستها، به خوبی نشانگر نوعی جنون است. آنان به خوبی میدانند که این رفتارها موجب تنفر مردم ایران از ایشان خواهد شد. لیکن باز هم دست به آن دراز میکنند. این از سر ناامیدی است، چون به انتهای خط رسیدهاند و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، پس به این اقدامات جنون آمیز دست میزنند. چنان که حکیم ابوالقاسم فردوسی سرود:
هر آن ديو كايَد زمانش فراز
زبانش به گفتار گردد دراز [2]
یعنی دیو وقتی زمانش به سَر برسد، یعنی به آخر خط برسد، زبانش به سخنان درشت، دراز میشود، چون دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.
پینوشت:
[1]. مشاهده اسکن از متن شاهنامه: «کشتار زنان و کودکان بلوچ به دست خسرو انوشیروان»
[2]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 1215.
میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 3، ص 550.
افزودن نظر جدید