علاقه رضاخان به شریعت سنگلجی
«شریعت سنگلجی» از فعالان نگرش قرآن بسندگی در دوره رضاخان، زمانی که انجام هرگونه فعالیت دینی محدودیتهای زیادی داشت، آزادانه عقاید و اندیشههایش را بیان میکرد. وی انتقادات تندی به مناسک مذهبی شیعه وارد میکرد و از سوی رضاخان که مدعی اصلاحات مذهبی بود، مورد حمایت ویژه قرار میگرفت.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «شریعت سنگلجی» از جمله فعالان جریان قرآن بسندگی است که یکی از ویژگیهای او آزادی عمل برای تبلیغ و انتشار افکارش در دوران طاغوت است. وی در زمان رضاشاه که هر گونه فعالیت دینی با محدودیتهای زیادی مواجه بود و حکومت با هر فعالیتی که سعی داشت آموزههای دین مبین اسلام و مذهب جعفری را اشاعه دهد و یا به تبیین آن بپردازد، مخالفت میورزید، اما میبینیم در همین زمان افرادی مانند «علیاکبر حکمی زاده»، «احمد کسروی» و «سنگلجی» با آزادی عملی که رژیم رضاخان به آنها داده بود، به بهانه تجددطلبی در حوزه دین به برخی از باورها و مناسک مذهبی شیعه همانند توسل، شفاعت، ظهور امام زمان عجلاللهفرجه، عزاداری، تبرک جستن و مسائل دیگر، با الگوگیری از وهابیت و سلفیه و به نام مبارزه با خرافات و زدودن دین از بدعتها، برخورد کرده و بسیاری از این آموزههای اسلامی را مورد انکار قرار دادند.
شریعت سنگلجی در این دوره -که انجام فعالیتهای دینی، دارای محدودیت بسیار بود-، آزادانه عقاید و اندیشههایش را بیان میکرد؛ وی انتقادات تندی به مناسک مذهبی شیعه وارد میکرد و از سوی رضاخان که مدعی اصلاحات مذهبی بود، مورد حمایت قرار میگرفت.[1]
مباحثی که سنگلجی مطرح میکرد، از دیدگاه حکومت شاهنشاهی اشکالی نداشت. رژیم به شدت با سخنرانیها و فعالیتهای سیاسی و مذهبی علما و روحانیون در منابر و مساجد مقابله میکرد؛ اما تمامی آثار و کتب سنگلجی، اجازه چاپ و نشر پیدا میکند و از سوی دیگر، چاپ نقد آثار وی ممنوع میشود که امام خمینی رحمةاللهعلیه در کتاب کشفالاسرار به این مطلب اشاره کردهاند: ««کتاب اسلام و رجعت» سنگلجی که نوشته شد، یکی از روحانیون قم، کتاب "ایمان و رجعت" را نوشت و دروغپردازی و خیانتکاری سنگلجی را آشکار کرد که نگذاشتند چاپ شود؛ اکنون نسخه خطی آن موجود است».
آزادی عمل شریعت سنگلجی و روحانیان مدافع او، در وضعیتی بود که امام خمینی رحمةاللهعلیه درباره سختی تبلیغات دینی در آن عصر فرمودهاند: «مجالس تبلیغی روحانیت در آن زمان، در حکم تریاک قاچاق یا بدتر از آن بود؛ اما در میان روحانیان، چند آخوند که از علم و تقوا یا دستکم تقوا، عاری بودند، به نام روحانیت با نام اصلاحات، برخلاف دین ترویج میکردند، آنها را به نوشتن و گفتن وادار کردند».[2]
در کنار موضع حمایتی حکومت نسبت به شریعت سنگلجی، رضاشاه شخصاً به او علاقه داشت و او را عالم و دانشمند میدانست. در سال 1311ش که «تاگور»، فیلسوف مشهور هندی به ایران آمد، بنا بود یکی از عالمان دینی ایران با او به گفتگو و مناظره بپردازد؛ رضاشاه گفته بود: «فقط بچه محل ما، شریعت، میتواند با او گفتگو کند!». پس از آنکه جلسه بحث با خروج تاگور از جلسه نیمهتمام ماند و در عمل، به نفع شریعت سنگلجی ختم شد، رضاشاه با شنیدن آن بر سخن پیشین خود تأکید کرده بود.[3]
در هر حال، عدم جلوگیری حکومت رضاشاه از اصلاحات دینی شریعت سنگلجی و برخورداری از آزادی عمل در آن دوران، امری آشکار است که باید علت آن را حداقل در همسانی رویکرد سنگلجی و حکومت پهلوی نسبت به برخی شعائر مذهبی شیعه دانست.
پینوشت:
[1]. نبوی رضوی، سید مقداد، فصلنامه امامتپژوهی، ص252، سال اول شماره 4.
[2]. خمینی، روحالله، کشفالاسرار، ص 333. قم، آزادی.
[3]. نبوی رضوی، سید مقداد، فصلنامه امامتپژوهی، ص252، سال اول شماره 4.
افزودن نظر جدید