زندگینامه عبدالبهاء
عباس افندی یا عبدالبهاء، دومین پیشوای بهائیت بود که از کودکی، درس خیانت و خشونت را نزد پدر خود آموخت. او با زیرپا گذاشتن وصیت و پیشبینی پیامبرنمای بهائیت، برادرش را از جانشینی خود خلع کرد. عبدالبهاء در روابط سیاسی بسیار مرموز و زیرکانه عمل میکرد و همیشه به دنبال کسب حمایت قدرتها بود. او در عین حال، خود را مسلمانی معتقد در فلسطین، جا میزد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «عباس افندی» معروف به عبدالبهاء فرزند ارشد حسینعلی نوری پیامبرنمای بهائیت، سال 1223 ش در تهران متولد شد. او پس از «علیمحمد شیرازی» و «حسینعلی نوری» سومین شخصیت در فرقه بابی و بهائی و دومین شخصیت در فرقه بهائیت بهشمار میآید.
عباس افندی در هنگام آغاز ادعای علیمحمد باب به دنیا آمد و به دلیل نقش محوری پدرش در شورشهای بابیان، در کودکی به همراه پدر به عراق امروز یا عثمانی وقت، تبعید شد.[1] او در نهایت به همراه خانواده و یاران، به «عکا» شهری در فلسطین اشغالی تبعید شد.
عبدالبهاء در کودکی شاهد قدرت طلبی و خشونت پدر در برخورد با منتقدین و حذف فیزیکی مخالفینش بود؛[2] او همچنین خیانت و فحاشیهای پدر به عمویش صبح ازل و ربودن مقام جانشینی (علیمحمد شیرازی) و رهبری بابیها از او را خوب به یاد داشت.[3]
بنابر وصیت پیامبرنمای بهائیت، عباس افندی پس از مرگ پدر جانشین او شد، اما اختلاف با برادرش محمدعلی موجب شد تا ادامه وصیت پدر را کنار بگذارد و برادر را از جانشینی خود عزل کند.
او که این اختلافها و نزاع بر سر قدرت را از پدر آموخته بود، به نزاع با برادر ادامه داد و برادر خود را با زشتترین القاب نام نهاد و با پدید آوردن انشعابی جدید در بهائیت، پیروان خود را ثابتین و حامیان محمدعلی را ناقضین نامید.[4]
عباس افندی در بُعد سیاسی اما از پدر زیرکتر بود و با آنکه بهائیان را در ظاهر از دخالت در سیاست منع میکرد، خود به دنبال قدرتهای بزرگ بود و مثل آفتاب پرست رنگ عوض میکرد؛ از اینرو:
عبدالبهاء زمانی که روسها را قدرت برتر میدانست، برای موفقیت و دوام امپراطوری روس (به عنوان متجاوز و اشغالگر خاک ایران) دعا میکرد.[5]
او همزمان به چاپلوسی دشمن روسها و عامل نسلکشی ارامنه (به ادعای غربیها) میپرداخت و برای دوام و موفقیت حاکمان عثمانی دعا میکرد.[6]
عبدالبهاء در ادامه به محض احتمال شکست و انزوای عثمانی، با پشت کردن به آن، قبله خود را تغییر داد و اینبار انگلیس جهانخوار و عامل چپاول کشورها و نسلکشی چند میلیون انسان (از جمله ایرانیان) را تحسین کرد، از عدالت آن سخن گفت [7] و با تأمین آذوقه ارتش مهاجمش، زمینه اشغال فلسطین را فراهم کرد.[8]
عباس افندی در ادامه زندگی سیاسی خود سفری به غرب داشت و با قدرت نوظهور آمریکا آشنا شد و در آنجا به ثناگویی نظام جنگ طلب و ظالم آن پرداخت.[9]
عبدالبهاء زمان تبعید در فلسطین اشغالی، خود را مسلمان جا میزد و توانسته بود اعتماد برخی فلسطینیها را به خود جلب کند؛ او همزمان با بزرگان صهیونیست نیز ارتباط برقرار کرد. در پس این ارتباطها بود که بهائیان، مسئولیت دلّالی خرید زمین و اشغالگری صهیونیستها را به عهده گرفتند و عبدالبهاء هم، نقشه صهیونیستها برای فلسطین را به عنوان پیشبینی، به خورد پیروانش میداد.[10]
عبدالبهاء پیشوای زیرک و مرموز بهائیان، سرانجام در سال 1300 ش درگذشت و به اعتراف جانشینش (با آنکه نماز مسلمین را منسوخ و نماز جماعت را حرام میدانست)، تا آخرین جمعه عمرش به عنوان یک مسلمان در نماز جماعت مسلمانان حضور یافت.[11]
پینوشت:
[1]. علاءالدين قدس جورابچی، بهاءاللّه موعود کتابهای آسمانی، ص 203.
[2]. ر.ک: عزیه نوری، تنبیه النائمین، مؤمنین بیان، نسخه الکترونیکی، ص 12.
[3]. ر.ک: فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 5، ص 346.
[4]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: کردستان العلمیه، 1910 م، ج 1، ص 271؛ اشراق خاوری، رحیق مختوم، بیجا: لجنهی ملّی نشر آثار بهائی، 103 بدیع، ج 1، ص 581.
[5]. ر.ک: سلیمانی، مصابیح هدایت، بیجا: چاپ لجنه، بیتا، ج 2، ص 282.
[6]. عباس افندی، مکاتیب، نسخه الکترونیکی، ج 2، ص 312.
[7]. همان، ج 3، ص 347.
[8]. The Chosen Highway، Lady Blomfield, George Ronald Pub, 2007, P 205.
[9]. ج ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمهی: رحیمی، الهی و سلیمانی، برزیل: منشورات دارالنشر البهائیه، 1988 م، ص 271؛ عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، ص 69.
[10]. ر.ک: عزیه نوری، تنبیه النائمین، مؤمنین بیان، نسخه الکترونیکی، ص 12.
[11]. عبدالحمید اشراق خاوری، رحیق مختوم، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 131 بدیع، ج 2، ص 171.
افزودن نظر جدید