شروعی شُوم!
فرقه ی نعمت اللهی درسیر تاریخ به پنج فرقه تقسیم شد1 تاآنجاکه فقرای هر سلسله، پیشوای خود را ناجی ودیگران را گمراه و خاطی تصور کردند. یکی از این سلسله ها، سلسله ی شوم گنابادیه است؛ که بعداز رحمت علیشاه به حاج محمدکاظم تنباکو فروش اصفهانی معروف به طاووس العرفا و ملقب به سعادت علیشاه دست ارادت دادند که بعد ها به لحاظ این که سلطان علیشاه گنابادی جانشین او گردید به نام سلسله ی گنابادیه موصوف شدند و این سلسله ی مدعی مذهب تشیع، تنها سلسله ای است که قوانین تصوفِّ سلسله ای را مراعات کرده و اجرا می کنند.
دو تن ازاقطاب این سلسله عبارتند از:
1- حاج محمدکاظم اصفهانی سعادت علیشاهی معروف و مشهور به طاووس العرفا. گویند که او از طرف محمد شاه قاجار این لقب را گرفته بود و به همین دلیل گنابادی ها را طاووسیه هم می نامند. این لقب از آنجا به او داده شد که درجوانی بسیار خوش لباس و ممتاز در بین دراویش اصفهان بود2 و در ظاهر سنخیتی با ایشان نداشت! ولی بعضی چون حاج میرزا حسن صفی (صفی علیشاه) با سرودن اشعاری او را مذمت کرده و با عناوینی چون ابوجهل و زندیق از او یاد می کند و سهیل کاشانی نیز می نویسد: علمای شریعت غرّای احمدی اصفهان، درسال 1286 بالاتفاق نسبت طغیان و نفاق به آقا محمدکاظم اصفهانی، پیشوای صوفیه داده و به کفر و ارتدادش فتوا صادر کردند و نیز او را از شهر اخراج نمودند.3
او درسال 1293 ه ق فوت کرد ودرامام زاده حمزه در زاویه ی حضرت عبدالعظیم حجره ی سراج الملک که از مریدان او بود، به خاک سپرده شد.4
2- حاج ملا سلطان محمد (سلطان علیشاه) که پیروان او طایفه ی گنابادی از سلسله ی نعمت اللهی خوانده می شوند. وی که یه صباحی در سبزوار از در درس حکمت حاج ملا هادی سبزواری شرکت کرده بود؛ خود را از علمای عصر خویش و جامع علوم ظاهر و باطن محسوب می کرد. پس از طی مقامات سلوک که در اصفهان تحت ارشاد سعادت علیشاه اصفهانی به سرآورد و در33 سالگی ازجانب وی اجازه ی ارشاد یافت. او پس از سعادت علیشاه در بیدخت به تدریس علوم شرعی ومداوای نفوس اشتغال داشت و مدت 34 سال بر اریکه ی قطبیّت تکیه زد. ملاسلطان محمد دراولین کتاب خود بنام سعادتنامه که درسال 1312 ه ق به چاپ رساند، کمتر از کلمه ی (صوفی) استفاده کرده و به اصطلاح دست به عصا راه رفته است. ولی همین که زمینه را برای افشاء نیّات پلید خود مناسب دید، در دو کتاب (ولایتنامه و بشاره المومنین) که درسال 1323 و 1325 به طبع رساند، ادعاهای خود را آشکار نمود.
پس از علنی شدن ادعاهای وی، مردم متدیّن گناباد با او به مقابله پرداختند ودر نتیجه چندین نفر داوطلب شدند تا او را به سزای اعمالش برسانند.5 و پس از او خلافت طائفه ی گنابادی درخانواده اش موروثی گشت.6
...................................................................................................................................................................................
منابع:
1- کوثریه - گنابادیه - مونس علیشاهی - شمسیه - اخوّت
2- تاریخ سلسله های نعمت اللهی درایران ص 209
3- تاریخ کاشان ص 304
4- همان
5- تاریخ سلسله ی طریقه ی نعمت اللهی درایران ص 225
6- همان
افزودن نظر جدید