پاسخ به شبهه دستور پیامبر(ص) به قتل یک زن هجوکننده
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از کانالهای آتئیستها که به دنبال خرافی نشان دادن دین اسلام است، متنی منتشر شده که با چند دلیل ساده، قصد دارد ثابت کند که حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله، پیامبر خدا نیست. در این متن، 10 دلیل با بیانی ایراد شده که مخاطب را به تأیید مطلب وادارد و اسلام و پیامبر آن را دروغین پندارند؛ اما هر 10 دلیل، یا دروغ است و یا اینکه اگر واقعیتش بیان شود، مشخص میگردد منافاتی با عملکرد دین و پیامبر الهی ندارد. یکی از این استدلالها این است که غیرممكن است مردی بتواند زنی را ترور كند، فقط برای اینكه از پیامبر خدا انتقاد كرده است!
داستانی که استدلال بر پایه آن استوار شده، نقل برخی از مورخین است که میگویند «ابوعفک» شاعری یهودی بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را هجو کرده بود، سالم بن عمیر در سال دوم هجری وی را به قتل رساند؛ «عصماء دختر مروان» از این امر ناراحت شد و به عیبگویی از اسلام و مسلمانان پرداخت و با هجو پیامبر صلیاللهعلیهوآله، مردم را بر ضدّ آن حضرت تحریک کرد. آزار و اذیت عصماء ادامه داشت تا آنکه «عمیر بن عدی» که در بینایی خود ضعف داشت یا نابینا بود، او را به قتل رسانید. مورخین زمان این واقعه را بین جنگ بدر و جنگ احد میدانند.
اما این داستان، از جهاتی قابل تردید است:
- غالب مورخان، این قصه را نقل نکردهاند؛ همچنین قتل عصماء به فرمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله نبوده است و اساساً آیا عمیر با نابینایی یا چشمانی ضعیف، میتوانست عصماء را با آن ویژگی (که مشغول شیر دادن به فرزند خود بوده را از هم جدا کند) و سپس او را به قتل برساند؟ از طرفی، افراد قبیله بنىخطمه از ترس چه کسی بر شرک بودند و با مردن عصماء، چه اتفاقی افتاد که جرأت یافتند و ایمان خویش را آشکار کردند؟ همچنین، با کشته شدن این زن، اسلام چه پیروزی کسب کرد و به چه عزتی رسید که با دیدن آن، گروهی مسلمان شوند؟ اتفاقاً فرض کشتن این زن، به صورت نقل شده، برای اسلام دافعه داشت!
- گزارش این واقعه، از نظر سندی ثابت نمیشود. علمای جرح و تعدیل، واقدی (یکی از ناقلین گزارش) را ضعیف خوانده و کذّاب میدانند. اسحاق بن راهویه، واقدی را جعلکننده حدیث میداند.[1] نسائی، واقدی را متروک الحدیث دانسته است.[2] ابوزرعه و بسیاری دیگر از رجالیون هم واقدی را ضعیف خواندهاند.[3] بخاری و ابوحاتم او را متروک دانسته، ابنمدینی او را جعل کننده حدیث میداند.[4] احمد بن حنبل، او را کذّاب خوانده است.[5] دلیل این امر، این است که اهل حدیث، مورخانی را که مجبور هستند همه چیز نقل کنند تا تاریخشان کامل شود، معتبر نمیدانند.
نقلهای غیر از گزارش واقدی، راویانی ضعیف دارد؛ ابن عساکر روایتی در این زمینه نقل کرده است،[6] اما یکی از رواتش، محمد بن حجاج است که متهم به کذب و جعل حدیث است.[7] ابومحمد مقدسی،[8] ابنجوزی[9] و البانی[10] نیز این خبر را باطل دانستهاند.
این نکته را نیز باید اضافه کرد که روایات فوق در کتب شیعه وجود ندارد و در فقه شیعه، زنان به جهت کفر یا ارتداد، اعدام نمیشوند و تنها به حبس ابد محکوم میگردند. از وجود زنان شاعر دیگری نیز در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله گزارش شده است؛ در حالی که هیچ کدام از آنان، به اعدام محکوم نشدند. همچنین اعدام زنی که قتل نفس انجام داده و فرزند شیرخوار دارد، در فقه شیعه تا زمانی که طفل را از شیر بگیرند، (بعد از دو سال) به تأخیر خواهد افتاد. چطور این صحابی که او را کشته و از این امر اطلاعی نداشته و مادری را در حال شیردادن به فرزندش، به قتل رسانده و پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز کار او را تأیید کرده است؟
ازاینرو، این گزارشها را با تمام شاخ و برگهایش، نمیتوان پذیرفت و ممکن است از اسرائیلیاتی باشد که برای تخریب چهره اسلام جعل شده است.
پینوشت:
[1]. تاریخ بغداد، ج4، ص20.
[2]. الضعفاء و المتروکون، نسائی، ص80.
[3]. الکامل فی ضعفاء الرجال، ابنعدی، ج7، ص481.
[4]. ميزان الاعتدال، ذهبی، ج3، ص663.
[5]. تهذيب الكمال، مزی، ج 26، ص186.
[6]. تاريخ دمشق، ابن عساکر، ج51، ص224.
[7]. میزان الاعتدال، ذهبی، ج3، ص509.
[8]. ذخيرة الحفاظ، مقدسی، ج5، ص2577.
[9]. العلل المتناهية، ابنجوزی، ج1، ص175.
[10] سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة، البانی، ج13، ص34.
افزودن نظر جدید