شبهه در مورد توسل و تهمت به امام هادی(ع)

  • 1402/06/21 - 09:17
مخالفین اسلام داستانی به امام هادی(ع) نسبت دادند که در مناظره‌ای درماند و دستور قتل شبانه آن فرد را صادر کرد؛ این قضیه سندیت ندارد. درباره محتوای مناظره نیز باید گفت ممکن نیست انسان در زندگی روزمره از غیر خدا استعانت نکند، پس حتماً منظور از استعانت نجستن از غیرخدا، استعانت همراه با عقیده به استقلال در سببیت است.
توسل به امام حسین

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از کانال‌های مخالف اسلام آورده است که امام نقی علیه‌السلام در جلسه نمادین همبستگی شیعه و سنی جمله‌ای را تکرار می‌کرد؛ شیعه حسین‌پرست نیست و تنها حسین را شفیع پیش خداوند می‌داند. دگراندیش فریاد زد، ای نقی! آیا شیعیان نماز می‌خوانند؟ نقی: بله! مساجد شیعیان از فرط جمعیت در حال انفجار است. دگراندیش: آیا در نمازشان «اِیاک نعبد و ایاک نستعین»؛ [حمد/4] «خداوندا! تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم» می‌گویند؟ نقی: در سوره فاتحه است و روزی 5 مرتبه در نمازشان تکرار می‌کنند. دگراندیش: پس چرا شیعیان از حسین نیز طلب یاری می‌کنند؟ مگر نباید تنها از خدا طلب یاری کنند؟ امام نقی خواست گردن دگراندیش را به جرم کفر بزند که متوجه پچ‌پچ سنیان حاضر در مجلس شد. امام شبانه دستور قتل دگراندیش را صادر کرد.

در مورد این رمان که به زیبایی ساخته شده، باید گفت که هیچ سندی بر داستان ذکر نشده و در تمام احتجاجاتی که از امام هادی علیه‌السلام نقل شده، این داستان وجود ندارد. امامان معصوم علیهم‌السلام علاوه بر مواجه بودن با دشمنانی که درصدد خانه‌نشین کردن و به شهادت رساندن آنان بودند، گرفتار افراد دیگری بودند. کسانیکه از جایگاه آنان سوءاستفاده کرده و سخنان نادرست به آنان نسبت داده، گاه ادعای خدایی یا پیامبری ائمه علیهم‌السلام می‌‌کردند. این افراد را غلات می‌گویند که یکی از مقابله‌های دوران امام هادی علیه‌السلام با آنان بود. گزارش‌ها حاکی است که حضرت برای جلوگیری از نشر این عقاید فاسد، افرادی را مأمور کشتن آنها می‌کردند که صرف نظر از بررسی سندی، در دو مورد فارس بن حاتم و علی بن حسکه، نقل شده است که امام طبق نقلی که آمده، دستور به کشتن این افراد را داده است.[1] اگر فردی امام را خدا بداند و بر این عقیده نادرست خود اصرار ورزد، طبیعتاً در برابر کشته‌‌شدن با دستور فردی که او را خدای خود می‌داند، نباید مقاومتی کند و یا آزرده‌خاطر شود. (این فرد طبق نظر فریقین، مرتد و خارج از اسلام است و خونش هدر است).

درباره شبهه‌ای که در متن ساخته‌شده مطرح است، باید گفت کسی‌که سوره حمد و آیه 4 آن را می‌خواند و از اهل‌بیت و امام حسین علیهم‌السلام یاری می‌جوید، مانند کسی است که در زندگی روزمره خود از دیگری یا از اسباب مختلف دنیا استعانت جوید؛ اگر این استعانت جستن، با اعتقاد به عدم استقلال آنها در تأثیر باشد، اشکالی ندارد. استعانت نجستن از غیر خدا، در زندگی ممکن نیست. یکی از مهمترین مشکلاتی که با تفسیر ظاهربینانه از «إِيَّاكَ نَسْتَعين» پیش می‌آید، مذموم بودن مطلق استعانت نوع بشر از همدیگر و اسباب مختلف دنیا، حتی از عقل و بدن خویش است! درحالی‌که انسان به طور طبیعی، نیازمند به همه موجودات جهان، از انسان‌ها و حیوانات و جمادات و ... است. انسان، اجتماعی و نیازمند ارتباط با نوع بشر آفریده شده است. آیا خداوند می‌تواند دستوری بدهد که خلاف خصوصیات جبری و طبیعی مخلوقات باشد؟! اگر قرار باشد طبق این آیه، هرگونه بهره‌جستن از اسباب مادی یا انسان دیگر، شرک باشد، موجب گوشه‌گیری و تعطیل کردن الزامات زندگی اجتماعی، ازجمله مدد و یاری یکدیگر می‌شود که در اسلام نهی شده است. طبق نقلی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است که رهبانیت در اسلام نیست که به معنای ترک لذت‌های دنیوی مانند ازدواج و خوردن گوشت و نیز کناره‌ گرفتن از مردم و جامعه و عبادت در دیر و صومعه بوده که اسلام از آن نهی کرده است.

وقتی ممکن نیست انسان در زندگی روزمره از غیرخدا استعانت نکند، حتماً منظور خدا از استعانت نجستن از غیرخود، استعانت همراه با عقیده به استقلال در سببیت است. مجموع آیات قرآن، ما را به یک اعتقاد دعوت می‌‌کند و آن اینکه طلب استعانت و یاری از اسباب و علل مادی یا انسان دیگر، باید به گونه‌‌ای باشد که استعانت از خدا و طبق فرمان او به حساب آید، نه خارج از آن. یاور اصیل و مستقل، خداست که نصرت و اعانت دیگران، از او سرچشمه می‌‌گیرد؛ یعنی در جهان آفرینش، علل و اسبابی داریم که به اذن و فرمان خدا و قدرت خدادادی، افراد بشر را یاری می‌‌کنند. توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز از جمله همین اسباب و علل است که خداوند اجازه داده است، به وسیله آنها به او تقرب بجوییم و طلب شفاعت کنیم و هرگز شرک نیست. تنها یاری خواستن با اعتقاد به استقلال یاری‌کننده، شرک است که با توحید افعالی به معنای مسبب الاسباب بودن خدا، منافات دارد.

پی‌نوشت:
[1]. مناقب آل أبی‌طالب، ​ابن شهرآشوب، ج4، ص417–418؛ رجال کشی، ص518.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.