ادامه یارگیری عبدالحمید

  • 1402/02/20 - 16:57
عده‌ای از علمای اهل سنت هر منطقه از سیستان و بلوچستان نزد عبدالحمید آمده و با ابراز ارادت، از مواضع او حمایت می‌کنند؛ وی در پی یارگیری سیاسی در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی است و از همراهی علمای اهل سنت خارج از کشور ناامید شده و به دنبال کسب آبرو است؛ در این بین سخنانی شبیه مخالفین گذشته جمهوری اسلامی زده است که از وی قدرتمندتر بوده و با لجاجتشان نابود شدند. وی گفته است انتقادات گذشته به‌گونه‌ای مطرح می‌شد که کسی نرنجد، اما بعد از این ...
ادامه یارگیری عبدالحمید

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در هفته گذشته، عده‌ای از علمای اهل سنت ایرانشهر با مولوی عبدالحمید دیدار داشته و از مواضع وی حمایت کردند؛[1] آنان با حضور در دفتر عبدالحمید، امام جمعه زاهدان، با وی تجدید میثاق کرده و با ایراد یک بیانیه با اتهام به جمهوری اسلامی به دو قطبی ساختن فضای استان سیستان و بلوچستان انتقاد کرده، از مواضع عبدالحمید در قبال حوادث اخیر در ایران حمایت کرده و خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی شدند.[2] تحلیل در مورد این جلسه این بود که عبدالحمید در پی یارگیری سیاسی در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی است و از همراهی علمای اهل سنت خارج ناامید شده و به دنبال کسب آبرو برای خود است؛ این یارگیری ادامه پیدا کرد و دو دیدار دیگر در روز پنج‌شنبه برگزار شد.[3]

خلاصه سخنرانی عبدالحمید در این جلسات، توسط سایت دفتر وی منتشر شده است که در هر دو جلسه به ایستادگی خود در انتقاد از نظام تأکید شده است و مسیر خود را «عدالت و انصاف» و «منافع مردم» معرفی کرد و بر لزوم تأمین «آزادی‌های اسلامی و بین‌المللی» اقوام و مذاهب و ادیان تاکید کرد. این شعارها ادعاهای عبدالحمید در تمام سخنرانی‌های خود است که انتقادات 8 ماهه خود را در قالب نصیحت و خیرخواهی برای نظام مطرح می‌کند و مدعی رساندن سخن مردم به حاکمان است؛ وی اصرار دارد که عملکرد نظام، خلاف اسلام است و نظر وی، همان اصل اسلام است که دین اعتدالی است و افراط و تفریط در آن جایی ندارد و مدعی است که مطابق عملکرد رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلفای راشدین است.

وی با این ادعاها و سخنان، با اعدام‌هایی که طبق قانون، گریبان قاچاقچیان و اغتشاشگران را می‌گیرد، مخالفت می‌کند و به طور مطلق به دنبال نفی اعدام در احکام اسلامی است و نیز در همین راستا به زندانی نکردن متخلفین هم‌کیشش توصیه می‌کند؛ اما در تناقضی عجیب وقتی پیرامون اتفاقات اخیر که خود عامل شکل گرفتن آن بوده، سخن می‌گوید، عملکرد خود را تلاش برای امنیت استان می‌شمرد و می‌گوید همواره در پی امنیت استان هستیم تا به خطر نیفتد و موضوع، پیگیری شود و خواسته مردم قصاص عاملان و آمران است و به دنبال آن است که چند نفر از نیروهای انتظامی و فرمانده‌های آنان را به عنوان مجرم واقعه 8 مهر سال گذشته، اعدام کند.[4]

عبدالحمید وقتی با اعدام قاچاقچیان بلوچ مخالفت می‌کند، می‌گوید: «آن‌ها زن و بچه دارند، چه کسی این‌ها را کفالت می‌کند، چه کسی بچه‌های این‌ها را سرپرستی می‌کند؛ آیا حکومت به رعیتش مسئولیت ندارد؛ این‌ها پدر و مادر و برادر و فامیل دارند؛ پدر، مادر چه داغی دارند؛ با اعدام‌ها چه دردی ایجاد می‌شود؛ دشمنی درست می‌شود؛ مخالف درست می‌شود؛ چرا این فکر را نمی‌کنند.»[5] او با این سخنان و ادعای نداشتن اعدام در صدر اسلام، از کشتن انسان‌ها ابراز بیزاری می‌کند؛ اما وقتی سخن از اتفاق مهرماه سال گذشته می‌شود، با این‌که حافظین امنیت مجبور به دفاع در برابر شورشیان شدند و از طرف حکومت بررسی صورت گرفته و عده‌ای که به اشتباه کشته شدند، شهید به حساب آمده و از بازماندگان دلجویی شده، اصرار بر اعدام عاملان و آمران این اقدام به عنوان حق مردم می‌کند؛ در احکام اسلامی، مأمورین حکومت اگر به اشتباه باعث قتل گردند، توسط بیت المال خسارت‌ها جبران می‌گردد که در دوران پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و خلیفه اول چنین اتفاقی افتاده، اما در مورد اعدام غیرمباشرین (آمرین) حتی کسانی‌که حکم اعدام در چند مورد را می‌پذیرند، قبول ندارند و حبس ابد، نهایت حکم چنین شخصی است.

وی در جمع علمای سراوان، حوادث و اتفاقات اخیر در استان را امتحان و آزمایش الهی خوانده و ابراز امیدواری کرده که استقامتش، خیر و برکاتش را بیاورد. او که خود و پیروانش را مظلوم جلوه می‌دهد، خداوند را حامی  و یاری کننده حق و مظلوم دانسته و در ادامه افزود: «بعد از وقوع این جریان در زاهدان به عده‌ای که برای انتقام آماده شدند گفتیم که جنگ و انتقام نیست، بلکه حرف می‌زنیم. اگر در گذشته حرف‌ها به‌گونه‌ای مطرح شده‌اند که کسی نرنجد، اما بعد از این جریانات این حرف‌ها و خواسته‌ها واضح‌تر و روشن‌تر بیان می‌شوند.»[6]

این عبارات، شبیه سخنانی است که در اواخر عمر امام راحل (رحمةالله‌علیه) یکی از مخالفان در مورد امام مطرح کرد؛ سید احمد خمینی از مهدی هاشمی معدوم نقل می‌کند که در بازجويی نوشته است: «روز آخری که قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم، آقا مرا احضار فرمود و گفت حضرت امام نامه‌ای برای من نوشت ... امام با نامه خود خواب را از چشم من گرفت؛ من هم نامه‌ای نوشتم که خواب را از چشم امام بگيرد.»[7] در ادامه سید احمد می‌گوید نامه کاملاً پدرانه و دلسوزانه امام که سراپا از شما تجليل کرده را آوردم تا همه توجه کنند که کجای نامه خواب را از چشم شما گرفته است؟

به عبدالحمید می‌گوییم که به شهادت ده‌ها عالم برجسته اهل سنت ایران، وضعیت اهل سنت کشور، قبل و بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست و تعداد مساجد و حوزه‌های علمیه ده‌ها برابر شده است؛ امنیت کشور ما در میان تمام کشورهای خاورمیانه مثال زدنی است. وی به جای شکرگزاری و تشکر از مسئولین امنیتی و انتظامی که ده‌ها شهید برای برقراری امنیت تقدیم کردند، در آتش اغتشاشات می‌دمد و افکار عمومی را تحریک می‌کند؛ جایگاه او با مخالف امام قابل مقایسه نیست که او توسط عنادش با امام سقوط کرد؛ به جای رفتن به سمت سقوط و لجاجت در برابر نظام اسلامی، قدردان نعمت‌هایی باشید که از انقلاب به شما و مریدانتان رسیده است.

پی‌نوشت:
[1]. دیدار برخی از علمای اهل سنت ایرانشهر با عبدالحمید در تاریخ 11 اردیبهشت 1402.
[2]. «یارگیری سیاسی عبدالحمید در مخالفت با نظام»
[3]. صبح پنجشنبه 14 اردیبهشت 1402، با علمای منطقه سیستان دیدار کرد و بعدازظهر پنجشنبه 14 اردیبهشت 1402، با علمای سراوان.
[4]. سخنان عبدالحمید در دیدار علمای سراوان، بعدازظهر پنجشنبه 14 اردیبهشت 1402.
[5]. سخنان عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه زاهدان در 15 اردیبهشت 1402.
[6]. سخنان عبدالحمید در دیدار علمای منطقه سیستان، صبح پنجشنبه 14 اردیبهشت 1402.
[7]. رنجنامه، سید احمد خمینی، ص11.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.