طرفداری عبدالحمید از قاچاقچیان
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه این هفته، همانند 8 ماه گذشته به انتقادات خود در قالب نصیحت و رساندن سخن مردم به حاکمان ادامه داد؛ وی که اصرار داشت بقبولاند اغتشاشات و اعتراضات بدون توجه به توصیههای وی ادامه دارد، به طرفداری از قاچاقچیان و محکومین به اعدام گفت: «تعداد زیادی را به جرم مواد مخدر اعدام کردند، 20 نفر از بلوچها؛ در یک تاریخ و در یک هفته اینها اعدام میشوند که زن و بچه دارند، چه کسی اینها را کفالت میکند، چه کسی بچههای اینها را سرپرستی میکند؛ آیا حکومت به رعیتش مسئولیت ندارد؛ اینها پدر و مادر و برادر و فامیل دارند؛ پدر، مادر چه داغی دارند؛ با اعدامها چه دردی ایجاد میشود؛ دشمنی درست میشود؛ مخالف درست میشود؛ چرا این فکر را نمیکنند.»[1]
وی با تأیید اینکه مواد مخدر ضررهای سنگینی دارد و مواد خطرناکی است، گفت: «علت روی آوردن بلوچها به قاچاق، فقر و نداشتن اشتغال است؛ چون حکومت برای آنان شغل ایجاد نکرده، زمینه درستی برای تحصیلاتشان آن طور که باید باشد، فراهم نکرده، حق ندارد اعدام کند!
وی با طرح دوباره نبود اعدام در سیره نبوی و خلفای راشدین، قوانین جزایی کشور در زمینه اعدام را با فقه اسلامی و با قوانین بین الملل ناسازگار دانست! وی مدعی شد که خیرخواهانه میگوییم، جلوی اعدام را بگیرید؛ اعدام برای کشور ضرر دارد؛ برای ملت ایران ضرر دارد! چرا دنیا به ما بگوید شما بیشترین اعدام را دارید! این همه کشتن درست نیست! اعدام را متوقف کنید!»[2]
در پاسخ به عبدالحمید در نفی اعدام از دین اسلام، پاسخهای مفصلی داده شده است.[3] وی که به طور کلی اعدام را محکوم میکند، در راستای شعار غربیان و مدافعان دروغین حقوق بشر سخن میگوید که علیه قصاص این شعار را سر میدهند؛ آنان با این شیوه کشتن مشکل دارند و در قانونهای خود، اعدام را ممنوع کرده و حبس ابد یا مرگ بدون درد را جایگزین آن کردهاند, که البته آن نیز خود نوعی اعدام است.
در روایات آمده است که اقامه حدود به علت بازدارندگی از جرم، برای حکومت اسلامی برکت دارد؛ «حَدٌّ يُقَامُ فِي الْأَرْضِ أَزْكَى فِيهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ أَيَّامَهَا.[4] اجرای حدی از حدود الهی در زمین، پربرکت تر از چهل شبانهروز بارش باران است.» مجازات و اجرای آن، عامل ضمانت اجرایی برای کاهش جرایم و گناهان است. اگر ظالمان بدانند که تفاوتی با دیگران از نظر مجازات ندارند؛ فساد در جامعه افزایش مییابد.
عبدالحمید که در فضایی احساسی سخن میگفت، حیات را حق همه میشمرد و توصیه میکرد هیچ کس دیگری را به دلیل اینکه انسان است، نباید بکشد. (نه حکومت کسی را اعدام کند و نه مردم نیروی انتظامی را بکشند؛ اصلاً کسی دیگری را نکشد.) این مطالب احساسی که بارها مورد تأیید مخاطبین عبدالحمید قرار گرفت، بسیار غیرمنطقی و کاملاً به دور از عدالت است و سبب افزایش جرم و جنایت در جامعه میشود. با این استدلال، آزادی نیز هدیه خداوند به بشر است، بنابراین نباید مجرمی با مجازات اعدام را تبعید یا زندانی کرد؛ اگر هدف از گرفتن حیات از یک نفر، دادن حیات به چندین نفر باشد، هیچ منعی ندارد و افراد یا دولتها این حق را خواهند داشت تا مجرم را اعدام کنند. هدف اصلی از اعدام گاهی اجرای عدالت و حفظ اجتماع از جرایم مشابه است؛ تجربه نشان داده که اعدام اثر فراوانی در جلوگیری از جرم و انصراف دیگران از ارتکاب جنایت دارد؛ به همین جهت بسیاری از دولتها که این مجازات را لغو کرده بودند، بر اثر افزایش جرایم بزرگ، دوباره به برقراری این مجازات رأی دادند.
ناپسند بودن هر عملی، تابع شرایط و انگیزه افراد است و قتل افراد اعدامی در بسیاری از موارد ناپسند است؛ اما اگر کسی به دفاع از خود یا دیگران مرتکب قتل شود، نه تنها قابل مذمت و مجازات نیست، بلکه سزاوار ستایش و تشویق نیز هست و به همین جهت خود مخالفان اعدام نیز ازجمله عبدالحمید در مواردی خاص، این مجازات را جایز دانستهاند؛ با این حال، دین اسلام از حذف و اعدام افراد، صرفاً برای حراست و مراقبت از سلامت و امنیت جامعه دفاع میکند و انتقامجویی و خشنودی از مرگ یک انسان، به هیچ وجه مد نظر شریعت اسلامی نیست.
این بهانه که فرد اعدامی، پدر، مادر و فرزند دارد و با این اعدام، آنها داغدار میشوند، دلیل مناسبی برای نفی اعدام نیست؛ اگر داغدار شدن بستگان مجرم، برای امنیت دیگر هموطنان و داغدار نشدن آنها، لازم باشد، چارهای از آن نیست و برای اینکه مخالف و دشمن درست نشود، نمیتوان سلامت و امنیت جامعه را به خطر انداخت. آیا مشکل شما، اعدامهای قاچاقچیان مواد مخدر است که هر هفته میگویید با مخالفین صحبت و گفتگو کنید؟! قانون کشور ایران بسیار رئوفانه تصویب شده، ولی اجرای قاطعانه و عادلانه قانون، از هرج و مرج احتمالی به علت عدم اجرای قوانین ترجیح دارد. آیا عدالت است که دو نفر محکوم شده باشند، یکی اجرا شود و دیگری بخشیده شود؟! شما دم از عدالت و عدم تبعیض میزنید و درخواست بیعدالتی و تبعیض دارید؟!
با تأمل در موارد به کارگیری کلمه عفو در متون اسلامی، مشخص میشود که این واژه گاهی در برابر انتقام و گاهی در برابر عقوبت و مجازات به کار میرود؛ آنجا که عفو در برابر انتقام به کار گرفته شده، چون منظور از انتقام، تسکین خاطر انتقام گیرنده است و او تمام همّت خود را صرف فرو نشاندن آتش خشم خویش میسازد و هیچگونه نظری به اصلاح و هدایت طرف مقابل ندارد، در این صورت، عفو، صد در صد یک ارزش محسوب میشود و عمل انتقام جویانه نیز به طور مطلق کراهت دارد؛ آنچه در ستایش عفو و گذشت آمده، ناظر به این معنای عفو است؛ ولی اگر عفو در برابر عقوبت و مجازات شخص خطاکار به کار رود و انسان متحیّر شود بین اینکه خطاکار را ببخشد یا او را به طور عادلانه مجازات کند، دیگر عفو به طور مطلق ارزش محسوب نمیشود و مجازات هم همیشه ناپسند و نکوهیده نیست، بلکه انتخاب یکی از دو راه، تا حدود زیادی بستگی به دو عامل تعیین کننده دارد:
اگر جرم و تجاوز نسبت به حقوق شخصی باشد و زیان ناشی از خطا و لغزش، متوجه فرد یا گروه محدودی باشد، در این صورت وضعیت مجرم تعیین کننده است؛ به این معنا که باید دید، آیا عفو و اغماض، موجب پشیمانی و اصلاح مجرم میشود یا بر جرأت و جسارت او و دیگران در تکرار عمل ناپسند میافزاید. انسانهای با فضیلت و بزرگوار، اگر طرف مقابل را از کرده خود پشیمان و شایسته عفو و بخشش ببینند، به سادگی از او در می گذرند؛ اما اگر به این نتیجه برسند که عفو مجرم، او را گستاختر میسازد و گذشت بزرگوارانه آنان را حمل بر ضعف یا ترس میکند، او را به خاطر جرمش تحت تعقیب قانونی قرار میدهند تا به کیفر عمل خود برسد.
به کارگیری بخشش در مورد اشخاص لایق و خودداری از عفو در خصوص افراد فرومایه، مورد توصیه و تأکید پیشوایان بزرگوار اسلام بوده است؛ اما این مورد که نه مجرمین متنبه شدهاند و نه کسیکه باید به آنها بدی این اعمال را گوشزد میکرد (عبدالحمید) از آنان دفاع میکند، جایگاه عفو نیست. همزمان اجرا شدن حکم اعدام نیز مذموم نیست، بلکه برای تأثیر بیشتر در جامعه مؤثر است. بنابراین دفاع عبدالحمید از حقوق قاچاقچیان مواد مخدر، دفاع از مردم و رساندن سخن آنان به حاکمیت نیست، بلکه دفاع از جنایتکارانی است که سبب متلاشیشدن زندگی هزاران نفر از مردم بیگناه کشور بر اثر مصرف مواد مخدر شده و خسارات بسیاری بر کشور تحمیل گردیده است.
پینوشت:
[1]. سخنان عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه زاهدان در 15 اردیبهشت 1402.
[2]. همان.
[3]. «همراهی عبدالحمید با شعار نه به اعدام»
«مخالفت مولوی عبدالحمید با اسلام»
«توجیهات عبدالحمید برای کنار گذاشتن حکم اعدام»
[4]. الكافی، كلينی، ج7، ص174.
افزودن نظر جدید