برخی از مبانی تشیع لندنی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مهمترین مسئله در تبیین هر فرقه یا جریان فکری، استخراج مبانی و اصول حاکم بر اندیشههای آن و مطالعه و ارزیابی توصیفی تحلیلی از مبانی و شاخصههای آن است؛ در بسیاری از موارد با شناخت این مبانی و اصول و با به چالش کشیدن آن اندیشهها، فعالیتهای پایه ریزی شده بر اساس این اصول، به کلی رنگ باخته و پشتوانه خود را از دست میدهند. جریان شیعه افراطی و تشیع انگلیسی نیز بر پایه مبانی و تفکراتی شکل گرفته است که با دقت و بررسی در اندیشههای شخصیتهای مهم آن، نوع استدلالهای آنها قابل برداشت و استخراج است.
برخی از مهمترین رویکردها و مبانی فکری جریان شیعه افراطی عبارت است از:
مخالفت با عقل گرایی و علوم عقلی؛
لیدرهای جریان افراطی تشیع لندنی، همچون سلفیهای تکفیری در اهل تسنن، عقل نظری و صِرف عقل را حجت ندانسته و علوم عقلی که بر پایه عقل نظری ایجاد شده را بیراهه و خارج از اسلام میدانند؛ سید صادق شیرازی در پاسخ به پرسشی در مورد علت ایراد گرفتن بزرگان به فلسفه، چنین میگوید: «فلسفه مبتنی بر عقل صرف است و عقل صرف منهای وحی، بسیاری از امور را درک نمیکند و بر آن احاطه ندارد، علی الخصوص درباره الله که آفریننده جهان هستی و خالق انسان است؛ لذا فلسفهای که متعلق به قسم طبیعیات بوده، دانش جدید آمده است و خلاف آن را ثابت کرده است و آنچه تعلق به قسم الهیات دارد، به خطا افتاده و قرآن مجید، رسول خدا و اهل بيت (عليهمالسلام) آن را برملا فرمودند.»[1]
اخباری گری افراطی:
یکی دیگر از اصول حاکم بر اندیشههای تکفیریهای شیعه یا همان شیعه افراطی در عصر ما، جمود در اخباریگری و نقلگرایی عقل گریزانه است؛ این گروه ضمن رها کردن عقل، به عنوان میزان سنجش نقل و به عنوان یکی از منابع اجتهاد و منبع اصلی در اعتقادات، به خبرگرایی غیر فقیهانه میپردازند و با این پشتوانه و بضاعت در مسائل مهم فقهی، عقیدتی سیاسی، بلکه مسائل مربوط به بینالملل اظهار نظر میکنند. از این رو جریان شیعه افراطی، دچار تحجر شده و از عقلانیت فاصله گرفته و گرفتار انحطاط و عقب ماندگی فکری شده است که به تعبیری میتوان آنها را سلفیه شیعه دانست.
در اینجا مراد از اخباریگری، مخالفین علم اصول فقه در مباحث فقهی نیست؛ بلکه مراد، نگاه افراطی به هر روایتی و حدیثگرایی افراطی بدون بررسی روایات و کار اجتهادی بر اخبار اهل بیت (علیهمالسلام) است؛ لذا به نقل از آیتالله محسن اراکی که معتقد است : «آقای شیرازی همه روایات بحارالأنوار را صحیح و قابل تمسک میداند که این دیدگاه برآیند نگاه افراطی به احادیث است؛ زیرا این کتاب، مجموعهای از اخبار آل البیت (علیهمالسلام) است که خود نویسنده چنین دیدگاهی نسبت به صحت همه آنها نداشته و در موارد زیادی، اخبار ظاهراً متضاد را در کنار یکدیگر نقل کرده است تا محقق علوم دینی با کار اجتهادی بر روی این مواد خام، دین شناسی و تطبیق یافتههای نقلی با قواعد عقلی و حل مشکلات و تعارضها به دیدگاهی مستدل و اجتهادی راه یابد، نه اینکه با تمسک به حدیثی از احادیث این کتاب، اعتقادی را انتخاب یا عملی را انجام دهد، که اگر راه دین شناسی این چنین باشد، هر کسی با مراجعه به کتب حدیثی، دین شناس خواهد شد.»[2]
پینوشت:
[1]. افضلی، محمد علی و مومنی ها، محمد علی، غلو و افراط درجریان شیعه انگلیسی، ص138.
همچنین در مقاله «بررسی قاعده الواحد در فلسفه و عرفان» نوشته محمد خزاعی، این نظر بیان شده است.
[2]. همان، ص141.
افزودن نظر جدید