دیدگاه عالمان دینی در مورد شطحیات متصوفه

  • 1401/07/21 - 16:00
اهل بیت (ع) در عصر غیبت کبری، برای نجات مومنین از غربال آخرالزمان و فتنه ها راهی مشخص کرده اند و آن راه، رجوع به عالمان دینی که مجهز به علم و عمل هستند، می باشد. عالمان دینی نیز در نقد متصوفه و عملکرد آنها از هیچ کوششی دریغ نکرده و برای رهایی مؤمنین از دام آنها در تالیفات خود، انحرافات متصوفه را بازگو کرده اند.
شطح

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مباحثی که در روایات عصر غیبت به آن اشاره شده است نقش عالمان دینی در حفظ ایمان مردم در عصر غیبت کبری می باشد. همانگونه که در روایتی در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(علیه السلام) از امام هادی(علیه السلام) نقل می کند: «اگر پس از غيبت امام قائم شما، دانشمندان و عالمان دينى نبودند كه مردم را به او دعوت و بسوى آن حضرت دلالت و راهنمايى کرده و با دلیل و برهان از دين وى دفاع كنند و بندگان ضعيف خدا را از دام‌هاى ابليس و پيروانش و نيز دام هاى دشمنان اهل بيت(عليه‌السلام) نجات دهند؛ هر آينه كسى نمى ‏ماند مگر آن كه از دين خدا بيرون مى‏ رفت؛ و ليكن آن دانشمندان، زمام دل‌هاى شيعيان ناتوان را به دست مى ‏گيرند، آنسان كه ناخداى كشتى، سكّان كشتى را به دست مى‏ گيرد و آنان در نزد خداى بزرگ، برترين افرادند.»(1)

در این حدیث علاوه بر بیان ارزش علمای عصر غیبت، به وظایف آنان اشاره شده است؛ وظایفی که سعادت ایمانی جامعه را تضمین می‌کند. پس طبق این روایت، در موضوعات دینی که در عصر غیبت کبری، ایجاد می شود باید نظر عالمان دینی را به عنوان کسانی که وظیفه حراسات از مرزهای اعتقادی دین را برعهده دارند، باید دانست و طبق آن، زندگی معنوی خود را تنظیم کنیم.

یکی از عالمانی که متصوفه بخصوص فرقه صوفیه ذهبیه، او را به خود منتسب می کنند شیخ بهایی است. ایشان در داستانی طنزگونه به نام گربه وموش بعضی از عقاید را به نقد کشیده است. یکی از این مسائل، شطحیات صوفیانه است. ایشان در این باره می نویسد: «گربه گفت: اى موش! ديگر از صفات ايشان و كشف و كراماتشان چيزى يافته‏ اى باز بيان كن. موش گفت: بلى! چرا كه از بزرگان ايشان در بغداد از كثرت سلوكى كه داشته ‏اند مرتبه ‏ى ايشان در عالم تقرب و وصال بجائى رسيد كه ما فى جبتى سوى الله را گفته ‏اند. گربه گفت: ديگر بيان فرما! موش گفت: از بسيارى رنج و تعب و كثرت رياضت و عبادت، گفت: سبحانى ما اعظم شأنى، و اين منزلت را نيافت جز بصرف عبادت و ايشان از اين قبيل كلمات بسيار گفته‏ اند. گربه گفت: اى موش! خوب كردى كه مرا آگاه ساختى از مرتبه ‌ى ايشان، پس سهل چيزى مانده كه رتبه‏‌ى ايشان را بفرعون برسانى زيرا ايشان هم دعوى خدائى كرده ‏اند. موش گفت: اى شهريار! شما ايشان را از فرعون كمتر مي شماريد؟! فرعون دعوى خدائى كرد، ايشان نيز كردند، چرا شما بكند چيزها نميرسد؟! مگر ايشان از فرعون ‏كمتر بودند؟ ايشان گفتند ما اعظم شأنى و ليس فى جببتى سوى الله و انا الحق و امثال اينها، اما فرعون يك مرتبه گفت: أليس لى ملك مصر و مرتبه‏‌ى ديگر گفت: انا ربكم الا على، و لكن مشايخ كبار صوفيه از آن روز كه واصل شدند تا روز وفات می گفتند: سبحانى ما اعظم شأنى، بنا بر اين رتبه و منزلت مشايخ از فرعون بيشتر است»(2)

شیخ بهایی، بزرگان شطح گوی صوفیه همچون بایزید و حلاج را با ادعای ربوبیت فرعون مقایسه کرده است و آنها را بدتر از فرعون می داند؛ چون فرعون اگر یک بار این ادعا را کرده است، اهل شطح دائماً این ادعای خود را تکرار می کنند.

یکی عالمانی که خود اهل سلوک عرفان اهل بیتی است امام خمینی(ره) می باشد. ایشان در کتاب های مختلف خود همچون مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية، تعليقات على شرح«فصوص الحكم» و «مصباح الأنس» و دیوان اشعار(3) خود، نقدهایی بر شطح گویان وارد کرده و منشأ شطح گویی را نقص سلوک شخص و ماندن در منیت خود می داند.

امام در دیوان اشعار خود می سراید:

بر فراز دار فرياد «أَنَا الحَق‏» مى ‏زنى‏                     مُدّعى حق‏ طلب! انيَّت و انّا چه شد

صوفى صافى اگر هستى بكن اين خِرقه را          دم زدن از خويشتن با بوق و با كرنا چه شد(4)

در ابیاتی دیگر می سراید:

گر نيست شوى كوس «انا الحق‏» نزنى‏              با دعوى پوچ خود مُعلّق نزنى‏

تا خودبينى تو مشركى بيش نه‏اى‏                     بى‏ خود بشوى كه لاف مُطلق نزنى‏(5)

امام خمینی اشاره می کند که این گونه شطحیات هیچ وقت از زبان اهل بیت (علیهم السلام) صادر نشده است و می نویسد:« مطلقا الفاظى نظير سبحانى ما أعظم شأنى! و أنا الحق‏ در كلام ارباب وحى و تنزيل و وارثان علوم و احوال و مقامات ختم نبوت ديده نشده است.»(6)

با توجه به مطالب گفته شده، این نکته فهمیده می شود که کسانی که دچار این گونه شطحیات می شوند مورد تایید عالمان دینی نبوده و نخواهند بود.

پی نوشت:

(1). حسن بن على عليه السلام، امام يازدهم، التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام،ص 345، مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1409 ق.

(2). شيخ بهائى‏،محمد بن حسين،كليات اشعار و آثار فارسى شيخ بهائى،ص 163،محمودى‏، تهران‏، 135 ش‏

(3). برای مطالعه بیشتردیدگاه حضرت امام میتوان به کتابهای مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية صفحات 87،88 وتعليقات على شرح«فصوص الحكم»و«مصباح الأنس»140، 141

(4). امام خمينى(ره)، ديوان امام مجموعه اشعار امام خمينى سلام الله عليه،ص94، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره) - تهران، چاپ: چهل و دوم، 1388.

(5). امام خمينى(ره)، ديوان امام مجموعه اشعار امام خمينى سلام الله عليه، ص246، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره) - تهران، چاپ: چهل و دوم، 1388.

(6). امام خمينى(ره)، مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية، ص102، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى - تهران، چاپ: سوم، 1376.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.