ندای درون یا هوس

  • 1401/05/23 - 11:36
در تفکر نوین واقعیت خارجی مهم نیست بلکه آنچه مهم است احساس و عاطفه درونی شماست؛ اگر به چیزی رغبت دارید دنبالش بروید ولو در جامعه قبیح باشد و اگر از چیزی نفرت دارید از آن احتراز کنید ولو جامعه و عقلا و آتوریته(مرجعیت معتبر بیرونی) آن را نپسندند. ملاک خیر و شر، باید و نباید در درون شما است.
ندای درون، رمانتیسیسم، تفکر نوین، جنبش معنوی

ندای درون، یکی از بحث های اصلی شبه معنویت های نوپدید و از جمله تفکر نوین است. این آموزه کم کم باعث می شود مخاطب، رفتار خود را بر اساس خواست درون انجام دهد. «هر آنچه دلت می خواهد انجام بده» این جمله تمام قانون آنان است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تفکر نوین نام جریانی انحرافی است که ابتدا بر نیروی ذهن و توانایی های آن تاکید می کرد ولی به تدریج در قرن بیستم تاثیر نیروی ذهن بر موفقیت مالی، بهبود روابط، شاد زیستن و... از سوی مروجین تفکر نوین مطرح شد. این جریان که رویکردی معنوی به خود گرفته بود توانایی هم زیستی با افراد و جوامع مختلف فرهنگی و دینی را دارد که امروزه با نام «معنویت بدون دین» شناخته می‌شود.

بحث مهم دیگر در تفکر نوین توجه به ندای درون است؛ تفکر نوین مبنایش رسیدن به بهشت دنیایی است. این جنبش خدای خارجی را قبول ندارد بلکه تصریح می کند که در زمان های گذشته، بشر قدرت هایی که برای درون و ذهن انسان بود را به موجودی خارجی به نام خداوند نسبت می داد ولی الان که به بلوغ فکری رسیده است؛ قدرت های درون خود را به خود نسبت می دهد.  «توجه به طبیعت درون و پیروی از آن به عنوان خدا یا الهه از شایع ترین آموزه هایی است که جنبش های معنوی نوظهور بر آن تاکید می کنند.»(1)

حال که خدای خارجی نفی شده است پس پیامبری هم از طرف خداوند ارسال نشده است و دین و شریعتی معنوی وجود ندارد. سوالی که اینجا مطرح می شود این است که برای زندگی چه روش و سبکی داشته باشیم؛ قانون مهمی که در این جریان خیلی بارز است این مطلب است: «هر آن چه دوست داری انجام بده، این تمام قانون است.» این قانون، همان قانون بیان شده «آلیستر کرولی» شیطان پرست و جادوگر مشهور انگلیسی است.

دل انسان به عنوان ابزار معرفت کاربرد دارد تا بتواند از بیرون، کسب علم و معرفت کند. بدین بیان که واقعیتی خارجی وجود دارد که با ابزار عقل، وحی و وجدان به آن پی می بریم ولی انحرافی که شکل گرفته است این است که خوش آیند و حس خوب و حس بد، ملاک سنجش و انتخاب است ولو واقعیت خارجی نداشته باشد. بحث رمانتیسیسم در غرب، در قرن 18 و 19 شکل گرفت و آموزه‌هایش بر این مطلب استوار بود که بیاییم قلب و درون خود را یک منبع معرفتی قلمداد کنیم و دنبال آتوریته (مرجعیت معتبر بیرونی) نباشیم؛ تصور کنیم تعدادی نقاش دارند یک خانه را به تصویر می کشند؛ تصویر نقاشی شده ای بهتر از دیگران است که آن خانه را بهتر و گویا‌‌‌‌‌تر نقاشی کرده باشد. ولی در بحث رمانیسیسم می گویند تصویری بهتر است که بتواند عواطف و احساسات شما را بهتر بازگو کند. مثلا کسی که از خانه خاطره خوبی در ذهن ندارد، تصویری از خانه می کشد که دارای رنگ های تیره و اطراف منزل مه آلود باشد و فضای غمگین و افسرده ای را ارائه کند که مطابق خانه خارجی نیست بلکه مطابق احساس خود است. این بروز احساس، قابل تحسین است.

در تفکر نوین این چنین است، واقعیت خارجی مهم نیست؛ بلکه آنچه مهم است احساس و عاطفه درونی شماست؛ اگر به چیزی رغبت دارید دنبالش بروید ولو در جامعه قبیح باشد. اگر از چیزی نفرت دارید از آن احتراز کنید؛ ولو جامعه و عقلا و آتوریته بیرونی آن را نپسندند. ملاک خیر و شر و باید و نبایدها، در درون شما است. این درون نگری که ما اصطلاحاً هوا و هوس می‌نامیم باعث می شود میل حقیقت طلبی از بین برود. گمراهی پشت گمراهی ایجاد شود و کم کم قوه حقیقت جویی و حق پذیری از بین برود؛ در آن نقطه شخص از لحاظ معرفتی مرده ای در میان زندگان است. هر چند زندگی مادی و زیستی داشته باشد. خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ(بقره/66) آنان از شنیدن حق، کر و از گفتن حق، لال و گنگ اند و از دیدن حق، کور هستند؛ پس به سوی حق باز نمی گردند.»

پی نوشت:

1. حمید رضا مظاهری سیف، آسیب شناسی شبه جنبش های معنوی ، نشر صهبای یقین، قم، 1395، ص179.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.