قانون جذب و ادعای انحرافی ندای درون

  • 1401/04/09 - 18:01
گوش سپردن به ندای درون که این همه در قانون جذب نسبت به آن تاکید شده و برآورده شدن و عینیت پیدا کردن تمام آروزها و خواسته های انسان به آن منوط شده است؛ حقیقتی جز تلقین برخی توهمات، لذت های نفسانی و خواسته های مادی و دنیایی چیز دیگری نیست.
تجسم, خلاقیت, خدا, ندای درون, قانون جذب

ندای درونی که در قانون جذب این همه نسبت به آن تاکید شده و به نوعی مفسر و ملاک عمل افراد قرار گرفته است، در حقیقت چیزی نیست جز انکار و محدود شدن خدا در حد القائات نفسانی و خواسته های مادی و دنیایی افراد که نتیجه ای جز خداوند انگاری انسان، چیز دیگری نیست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در قانون جذب گفته می شود انسان می تواند توسط قدرت ذهن به همه خواسته ها و آرزوهایش برسد! یعنی یک فرد با تکیه بر قدرت ذهن، به تمام آروزها و خواسته های هر چند نامتعارف و غیرمعقول خود برسد و به آن ها در عالم خارج عینیت ببخشد.

سوال جدی و اساسی این است که اگر انسان بتواند با قدرت ذهنش به تمام آروزها و خواسته هایش برسد، پس نقش خداوند در زندگی انسان کجاست؟ آیا در رسیدن انسان به خواسته هایش خداوند نقش و جایگاهی دارد؟ جالب این است که در قانون جذب گفته می شود این شما هستید که خدا را در ذهن و درون خود خلق کرده و به آن عینیت می دهید! یعنی خدا ساخته و پرداخته ذهن شما بوده و این خداوند چیزی نیست جز همان تصوری که توسط ندای درون در درون انسان نسبت به آن ایجاد می شود.

بنابراین طبق دیدگاه مروجان قانون جذب، این انسان است که خدا را در وجود خود خلق کرده است؛ خداوند موجودی نیست که در عالم خارج وجود داشته باشد و انسان بتواند او را صدا بزند. بلکه خداوند در درون انسانها بوده و این انسان است که با قدرت ذهن، تجسم و خلاقیت، آروزهای خود را خلق کرده و به آن ها عینیت می بخشد.

این دیدگاه مروجان قانون جذب، دقیقاً در نقطه مقابل (توحید) است؛ یعنی با محدود کردن خداوند در ندای درون و این که مسیر انسان با گوش سپردن به ندای درونی ترسیم می شود، عملاً خداوند متعال از جایگاه خلاقیت و خالق بودن تنزل پیدا کرده و به یک خدای شخصی و سلیقه ای در درون انسان ها تبدیل می شود. در ادامه نیز موضوع نبوت و رسالت نیز زیر سوال رفته و تمامی دستورالعمل ها و آموزه های ادیان و پیامبران الهی نیز در حد دریافت ندای درون و قلب افراد محدود شده و این برداشت های شخصی و سلیقه ای انسان است که ملاک برداشت او نسبت به مسائل و موضوعات دینی قرار می گیرد.

ممکن است برای عده ای این سوال پیش بیاید، این ندای درون که در قانون جذب وجود داشته و این همه مورد انتقاد واقع شده است؛ در عرفان اسلامی و آموزه های دینی نیز به نوعی به آن پرداخته شده است! یعنی یک عارف این مجوز را دارد که به ندای درونی گوش سپرده و نسبت به آن اعتبار قائل شود؛ در حالی که در قانون جذب نیز منظور از ندای درون همان چیزی است که در عرفان اسلامی وجود دارد!

در پاسخ باید گفت؛ اعتبار ندای درون که در عرفان اسلامی وجود دارد، آن جایی است که یک عارف یا فردی که در مسیر سیر و سلوک قرار دارد، از نظر تهذیب نفس خود را به مرتبه قابل قبولی رسانده و به این جایگاهی رسیده  است که قدرت تشخیص الهامات رحمانی از شیطانی را پیدا کرده است. اما در قانون جذب، صرفاً با دریافت و تلقین برخی القائات نفسانی و افکار آلوده به اوهام، که توسط ندای درونی افراد اتفاق می افتد، حکم به صحت و درستی ندای درون داده شده و آن را ملاک و معیار افراد در زندگی معرفی می کنند.

بنابراین ندای درونی که در قانون جذب این همه نسبت به آن تاکید شده و به نوعی مفسر و ملاک عمل افراد قرار گرفته است، در حقیقت چیزی نیست جز انکار و محدود شدن خدا در حد القائات نفسانی و خواسته های مادی و دنیایی افراد که نتیجه ای جز خداوند انگاری انسان، چیز دیگری نیست.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.