دیدگاه یهودیان مخالف ملی گرایی در یهود

  • 1401/04/02 - 07:57
یهودیان ارتدوکسی بر اساس تورات و تلمود، بر این نظرند که تخریب معبد اورشلیم و تبعید بنی اسرائیل به خاطر فراوانی گناهانشان است. بنای معبد، بازگشت به فلسطین و استقلال سیاسی باید به دست ماشیح پس از ظهورش صورت گیرد. ظهور ماشیح و نزدیک ‌شدن نجات، فقط به انجام توبه و اعمال نیک مردم وابسته است، نه شکل گیری دولت صهیونیستی.
دیدگاه یهودیان مخالف ملی گرایی

انترناسیونالیست ها یا مخالفان ملی گرایی، صهیونیسم سیاسی را یک اشتباه ساده ‌لوحانه می دانند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ یهودیت حاخامی ارتدوکسی(سنت ‌گرا) تلاش صهیونیست ‌ها برای بازگشت دسته ‌جمعی به فلسطین را نوعی بدعت ‌گزاری و حرام می‌ داند؛[1] زیرا بر اساس تورات و تلمود، بنای معبد، بازگشت به فلسطین و استقلال سیاسی باید به دست خود ماشیح پس از ظهورش صورت گیرد.

حاخام های سنت گرا بر اساس اسناد مندرج در سنهدرین(گرد آمدن 70 نفر از مشایخ یهود برای حل مسائل مذهبی و مدنی) معتقدند ظهور ماشیح و نزدیک ‌شدن نجات، فقط بسته به توبه مردم و اعمال نیکی است که انجام ‌می ‌دهند. از دیدگاه آنان گناهان فراوان یهودیان مانع آمدن ماشیح است.[2]

به باور آنان، بازگشت یهودیان به سرزمین موعود فلسطین قبل از ظهور، جایز نیست، بلکه ماشیح پس از ظهور، نخست شهر مقدس اورشلیم و نیز معبد آن را که به خاطر گناهان یهودیان خراب شد از نو بنا می ‌کند و سپس پراکندگان اسرائیل را که بخاطر گناهان، در نقاط مختلف جهان به غربت رفتند جمع ‌آوری می ‌کند. حتی استقلال سیاسی نیز در دوران ماشیح است. سموئیل از حکمای تلمودیِ قدیم می‌ گفت: «تفاوت عصر مسیحا با زمان حاضر، آزادی سیاسی آن خواهد بود.»[3]

آنان در خلال تبعید حدود دو هزار ساله خود تنها ادعای معنوی و تاریخی از کشور فلسطین داشتند.[4] فلسطین پیش از ظهور، تنها به عنوان یک مرکز فرهنگی-ملیِ یهودی مطرح است.

مایکل بریزون[5] نویسنده یهودی با اعتقاد به باور سنتی فوق می‌ گوید: «من یک یهودی تبعیدی سرافراز هستم. من انترناسیونالیست[6] و یک جهانْ ‌وطنی هستم. من همچنین از هر رابطه ‌ای با زادگاه جغرافیایی خود بی‌بهره هستم و زمین برای من فقط خاکی است که غذا در آن رشد می‌ کند و مردم در آن دفن می ‌شوند. این خاک یک میلی گرم هم حرمت ندارد و حتی به اندازه یک قطره خون هم ارزش ندارد. من به سختی آموخته ‌ام که وطن واقعی من، در کلمات، کتاب ‌ها، ایده ‌ها، ارزش ‌ها و اصول یافت می‌ شود. من می ‌دانم که چگونه می ‌توانم یک شهروند خوب و مفید در هر کشوری که امکان زندگی در آن است، باشم و ناتوانی خود را در میهن ‌دوستی پذیرفته ‌ام.»

مایکل بریزون با اشاره به مسأله تبعید و پراکندگی بنی اسرائیل می گوید: «در این زمانه، ما آموخته ‌ایم که بقای خود را مدیون پراکندگی جغرافیایی هستیم تا تمرکز جغرافیایی، ما بقای خود را به تنوع به جای وحدت و به جوامع گوناگون به جای یک دولت وامداریم. ما واقعاً در «ملت» بودن وحشتناک هستیم. ما خیلی زود مانند بسیاری از ملل جهان، احمق، خشن و حریص می ‌شویم و در مدت کوتاهی ویرانی و تبعید را برای خود به ارمغان می‌ آوریم. تنها در تبعید است که حس گمشده خود را به دست می‌ آوریم و دوباره مردمی می ‌شویم که نجات می‌ یابد.»

بریزون درباره آزار یهودیان و تشکیل حکومت و کشور مستقل برای آنان اینگونه بیان می کند: «ظاهراً اکثریت بودن، حکومت کردن، اداره ارتش و دولت به ما نمی ‌خورد. ما در اقلیت بودن خوب هستیم. حتی کمی آزار و اذیت برای ما مناسب است. بهترین‌ها را در ما به ارمغان می‌ آورد. اکنون، ما یک بار دیگر در حال بازی در نقش یک «ملت» هستیم. ظاهراً این پاسخ ابدی ما به هولوکاستی است که بر سر ما آمد. اما در واقعیت، این ادامه هولوکاست است.»

مایکل درباره نتایج زیانبار شکل گیری دولت صهیونیستی می گوید: «اینگونه بود به جایی که هستیم رسیدیم؛ یک «ملت» کوچک، متکبر، خشن و شرور. ماهی کوچکی در یک برکه کوچک و متحدی برای منفوران. رویایی که تلاش ‌هایش به ایجاد دولت انجامید، اگر از قبر بلند شود و نتایج بینش خود را ببیند، در تابوت خود به عقب می ‌پرد و می ‌خواهد استخوان ‌هایش را به «وین» برگردانند. دیگر راه گریزی از این باتلاق نیست. هفتاد و پنج سال نژادپرستی و خشونت، رای ‌دهندگان اسرائیل را کاملاً فاسد کرده است. دیگر هیچ دولت عاقلی در اینجا انتخاب نخواهد شد. در نتیجه، چاره‌ای نیست جز اینکه بپذیریم صهیونیسم یک اشتباه ساده ‌لوحانه بود و برای بازیابی قدرت و تجدید ارزش‌ های خود دوباره به تبعید برویم.»[7]

پی نوشت:
[1]. Shlomo Avineri, the Making of Modern Zionism: The intellectual origins of the jewish state, London, Weienfeld and Nicolson, 1981, p. 147
[2]. آبراهام كهن،  گنجینه ‏ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی؛ تهران: زیبا، 1350، ص 357 و 362
[3]. جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، 1377، ص 67
[4]. ناهوم سوکولوف، تاریخ صهیونیسم، ترجمة داود حیدری، تهران: مطالعات تاریخ معاصر، 1377، ج1، ص 383- 384
[5]. Michael Brizon
[6]. انترناسیونالیسم(Internationalism یا anternāsiyonālism) در مقابل ناسیونالیسم و ضد ملی گرایی است.  مخالفان ملی گرایی معتقدند همكاری و معاونت ما بین ملت های جهان موجب سعادت و برقراری صلح و آرامش حكومت جهانی است. این واژه در در اصطلاح سیاسی، به عقیده طرفداران اتحاد بین المللی ممالک جهان و ملت های آنها اشاره دارد.
[7]. خبری تحلیلی ردنا (ادیان‌ نیوز)، 11/ 3/ 1401   

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.