عرفان صوفی!
در میان مردم شایع شد که سلسله ی نعمت اللهی بخصوص فرقه ی گنابادی از سایر فرقه ها به شرع و موازین اسلام نزدیک تر است! باید یادآور شد که این فرقه همانند سایر فرقه های متصوفه، اسلام را همان عرفان و عرفان را جز تصوف نمی داند. چنان که نوشته اند: اولین طایفه ای که رسماً خود را عارف و طریق خویش را عرفانی خواندند، صوفیه بودند و اصطلاح عرفان و عارف به این معنی بعد از لفظ صوفی و تصوف یا مقارن با آن مصطلح شد! 1
به همین اعتبار گفته اند: تصوف جزء عرفان، یعنی تشیع ناب روح اسلام ناب محمدی می باشد. رؤسای صوفیه را از موثقین رجال اسلامی و بزرگان علما و دانشمندان و محققین دانسته و شیوخ صوفیه را با علمای دین هم تراز قرار داده اند. با این تفاوت که علما را مامور در ابلاغ شریعت و احکام ظاهر و صوفیان را دعوت کننده به باطن اسلام معرفی کرده اند 2 و مدعی شده اند تصوف طریق معنوی اسلامی به موازات شریعت آن برای وصول به حقیقت است. لذا اسرار آن یافتنی است نه گفتنی و از دل به دل منتقل می شود نه از زبان به زبان. 3 این مطلب را برای آن مطرح کرده اند تا طالب حقیقت روی به رؤسای صوفیه کند نه قرآن و سنّت و حدیث.
تصوف و صوفی گری از اسلام و تشیع بیگانه است. به همین دلیل می توان گفت اینکه سلسله ی نعمت اللهی گنابادی نیز مانند سایر فرَق صوفیه، تصوف و عرفان وارداتی را بنام اسلام و تشیّع خوانده اند و عقاید کفرآمیز خود را که مخالف طبع سلیم اسلام بوده، به آن تحمیل نموده اند؛ خیانت بزرگی به اسلام و تشیّع کرده اند. 4
..............................................................................
منابع:
1- رساله رفع شبهات ص 110
2- خورشید تابنده ص 15 - 26
3- همان ص 31
4- عرفان وتصوف نوشته ی داود الهامی
افزودن نظر جدید