انکار بداء توسط برقعی و نقد آن

  • 1401/02/24 - 10:57
در روايات معتبرى از امامان معصوم (ع) به معنای بداء تصريح شده است و از برخى منابع، به دست مى آيد كه اين باور از زمان امام صادق (ع) مطرح بوده و برخى على رغم تبيين روشن اين آموزه توسط امامان معصوم (ع) آن را بهانه قرار داده و شيعه را به سبب باور به آن مذمت كرده‌اند.
قرآن ناطق مبین و مفسر قران صامت

امام صادق (ع): «اگر مردم می دانستند در اعتقاد به بَداء چه پاداشی است، هرگز از سخن گفتن درباره آن خسته نمی شدند.»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در روایات شیعه اعتقاد به بَداء یکی از نشانه های بندگی است و اجر فراوانی برایش در نظر گرفته شده است. از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده: «اگر مردم می‌دانستند در اعتقاد به بَداء چه پاداشی است، هرگز از سخن گفتن درباره آن خسته نمی‌شدند.»[1]

اما سید ابوالفضل برقعی یکی از بزرگان جریان قرآنیون معاصر، در کتاب بررسی علمی در احادیث مهدی، معنایی غیر واقعی از بداء را ارائه داده و به کلام یک عالم بی‌نام ونشان استناد کرده است. او در این زمینه می‌نویسد: «علمای شيعه دو مسئله را سپر خود قرار داده‌اند که اگر از امامشان چيزی خلاف آن معلوم شد، مشکلی پیش نیاید و يا حکمی برخلاف واقع گفت، بعداً اين ضايعه را به نفع خود اصلاح کنند که آبروی امامشان حفظ شود؛ يکی مساله تقيه، دوم مساله بداء.»[2]

در مقابل این ادعای بی اساس برقعی می توان گفت:
تغییر سرنوشت و مقدراتی که برای انسان به وسیله اعمال او تعیین شده، امری است که در بسیاری از آیات قرآن به آن تصریح شده است؛ مانند این آیات: «إِنَّ اللَّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ [رعد/11]خداوند سرنوشت هیچ قوم [و ملتی] را تغییر نمی دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»
در این آیه، خداوند به صراحت می‌فرماید که تغییر سرنوشت یک قوم، بسته به تغییر رفتار ایشان است و خداوند مقدرات آن قوم را تغییر نمی‌دهد، مگر بر اساس اعمال ایشان. بنابراین، هر گونه دگرگونی در منش و روش عملی بشر، موجب دگرگونی در سرنوشت اوست. اين يكى از آياتى است كه به صراحت بر معناى‌ بداء دلالت دارد.

طبرى در تفسير آيه مذكور مى گويد: «عده اى گفته‌اند: آيه عام است. مراد از آيه اين است كه خداوند هر چه را بخواهد محو مى كند و هر چه را بخواهد اثبات مى‌كند و طبری اين تفسير را به رواياتى مستند مى‌كند كه جمعى از صحابه و تابعان، از جمله عمر و ابن مسعود در دعاى خود مى‌گفتند: «پروردگارا! اگر مرا از اهل سعادت قرار داده‌اى، پس در زمره آنان ثابت بدار و اگر بر من گناه و بدبختى نوشته‌اى پس آن را محو كن و مرا در ميان اهل سعادت قرار بده كه تو هر چه را بخواهى محو مى‌كنى و هر چه را بخواهى اثبات مى‌كنى و ام‌الكتاب نزد توست.»[3]

آيه ديگری كه به روشنى بر بداء دلالت دارد، این آیه است: «وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٍ وَلَا يُنقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ [فاطر/11] هيچكس زندگانیش دراز نشود و از عمر هيچكس كاسته نشود، مگر آنكه در كتاب ثبت است. اين كار براى خدا آسان است.»
جمعى از مفسران، اين آيه را به زياد و كم شدن عمر به سبب اعمال خوب و بد تفسير كرده‌اند. زمخشرى، طبرسى، قرطبى و جمعى ديگر اين احتمال را در تفسير اين آيه آورده و حتى رواياتى در تأييد آن نقل كرده‌اند. هرچند برخى ديگر چون نتوانسته‌اند ميان «اجل حتمى» و «اجل مشروط» فرق بگذارند، اين ديدگاه را نپسنديده‌اند.[4]

بداء در منابع اهل سنت
صحيح بخارى كه از معتبرترين منابع روايى اهل سنت است، روایتی را به نقل از پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌و‌آله) ذکر کرده است که در این روايت، پيامبر (صلى‌الله‌عليه‌و‌آله) با اشاره به داستان سه مرد بنى اسرائيلی كه يكى مبتلا به پيسى، ديگرى نابينا و سومى تاس بود و خدا آنان را آزمود، فرمودند: «بَدا لِلّه ان يبْتَليهُم.[5] براى خداوند تقدير بر آن قرار گرفت كه ايشان را آزمايش كند.» ابن اثير آن را به معناى «قضى بذلك» به معنی اینکه قضای خداوند بر آن امر مستقر شد، تفسير كرده است[6] و بن باز در پاورقى صحيح بخارى اینگونه آورده: «سبق فى علم اللَّه فأراد اظهاره[7] در علم خداوند وجود داشته و در زمانی خداوند اراده می‌کند آن را ظاهر کند.» يعنى بداء را به همان تفسيرى كه اماميه دارد، تفسير كرده است.

پی‌نوشت:
[1]. صدوق، التوحید، النشر الاسلامی، ص۳۳۴.
[2]. برقعی، ابوالفضل، بررسی علمی در احادیث مهدی، ص217.
[3]. محمدبن جرير طبرى، جامع البيان، ج8، جزء 13، ص219.
[4]. محمدبن جرير طبرى، جامع البيان، ج7، جزء 11، ص22.
فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج5، ص204.
جلال الدين سيوطى، الدر المنثور، ج4، ص391.
[5]. محمدبن اسماعيل بخارى، صحيح بخارى، ج 4، ص176.
[6]. ابن اثير، النهاية فى غريب الحديث و الاثر، واژه «بداء».
[7]. محمد بن اسماعيل بخارى، صحیح بخاری، ج4، ص178، پاورقى.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.