عوامل بی واسطه و تأثیرگذار در نبرد پیامبر(ص) با بنی نضیر
کارزار پیامبر(ص) با قبیله بنی نضیر برآمده از عوامل مستقیمی بوده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هر كدام از قبایل یهودی، اعمالی را بر خلاف عهد نامه انجام دادند و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به همن خاطر به مجازات آنها اقدام كرد. در متون و منابع اسلامی، درباره علت وقوع «غزوه بنی نضیر» به عوامل زیر اشاره شده است:
1. خیانت و نقض پیمان
پس از هجرت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به مدینه، طایفه بنی نضیر همانند دیگر طوایف یهودی، با مسلمانان پیمان بستند که در صورت حمله دشمنان به مدینه در کنار مسلمانان به دفاع بپردازند و از تأمین مالی و جانی کفار قریش و برقراری روابط تجاری با آنان خودداری کنند. بنی نضیر این پیمان را زیر پا گذاشتند. بزرگانی از آنان نظیر حیی بن اخطب، از سویی رفت و آمد های پنهانی به مکه و طوایف بدوی داشتند. از سویی دیگر آنان را برای حمله به مدینه تشویق کردند و در واقع با مشرکان مکه از حیث نظامی متحد شدند.[1] همین خیانت و نقض عهدنامه سبب گسترش دشمنی میان یهودیان و مسلمانان و رخداد بنی نضیر شد.
2. تؤطئه قتل
پس از چند ماه از غزوه احد، رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در ماه صفر سال چهارم هجری در تلاش برای گسترش دعوت در میان بدویان، دو گروه از معلمان و مربیان قرآن را با تقاضای دو گروه از بدویان به طرف آنها گسیل داشت تا به آنان قرآن بیاموزند و آنها را با عقاید و احکام اسلامی آشنا سازند.
در این اثنا، اعضای «سریه رُجَیع»[2] و «سریه بِئر مَعونه»[3] با تحریک قریش و متحدان یهود مدینه، به شهادت رسیدند. رسیدن این اخبار به مدینه، بزرگان یهودی بنی نضیر را در این اندیشه انداخت که با استفاده از فرصتی مطلوب، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را به قتل برسانند.
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در ربیع الاوّل سال چهارم به دنبال کشته شدن دو نفر از بنی عامر[4] به دست عمرو بن امیه،[5] اظهار تأسّف نمود و چون بنی عامر با قبیله بنی نضیر هم پیمان بودند، برای جلب یاری بنی عامر و پرداخت دیه به آنها، با تنی چند از مهاجران و انصار به قلعه بنی نضیر رفتند و موضوع را با آنان در میان گذاشتند.[6]
حُیِّی بن اخطب، رئیس بنی نضیر، با قبیله خود به گفت وگو پرداخت و پیشنهاد ترور پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را مطرح ساخت، که به تأیید افراد قبیله رسید. آنان تصمیم گرفتند زمانی که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در سایه دیوار قلعه نشسته است، با افکندن سنگ بزرگی از بالا توسط «عمرو بن جِحاش»، به حیات پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خاتمه دهند ولی خدای بزرگ یار و مددکار پیامبرش شد و حضرت را با امداد غیبی از این توطئه یهود آگاه ساخت.[7]
پس از روشن شدن نقض پیمان، تؤطئه قتل و خطرساز بودن وجود آنها برای مسلمانان، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به آنها مهلتِ ده روزه داد تا مدینه را ترک کنند و در غیر این صورت، کشته خواهند شد. ولی آنها با وسوسه عبدالله بن ابیّ از مدینه خارج نشدند.[8]
رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) ناگزیر سپاهی را گرد آورد و قلعه های آنها را محاصره کرد. در این جریان، عبدالله بن ابیّ در پیامی به حُیِّی بن اَخطب اعلام نمود که با هم پیمانانش آماده همکاری با آنان است. ولی اوضاع به گونه ای بود که او نتوانست به وعده خود عمل کند.
سرانجام با موافقت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خانه های یهودیان «بنی نضیر» توسط مسلمانان تخریب و یهودیان سلاح های خود را تحویل دادند و اموال و اثاث زندگی شان را بار شترها کردند و گروهی به اَذْرِعات شام و عدّه ای نیز از جمله حُیِّی بن أخطب به خیبر رفتند که البته مورد استقبال خیبریان نیز قرار گرفتند.[9]
در قرآن کریم از این جریان، این گونه یاد شده است: «هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِنْ دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللهِ فَأَتَیهُمُ اللهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ(حشر: 2)؛ اوست کسی که از میان اهل کتاب کسانی را که کفر ورزیدند، در نخستین اخراج [از مدینه] بیرون کرد. گمان نمی کردید که بیرون روند و خودشان گمان داشتند که دژهایشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود؛ سپس خدا از آنجایی که تصور نمی کردند، بر آنان درآمد و در دلهایشان بیم افکند، [به طوری که] خود به دست خود و به دست مؤمنان، خانه های شان را خراب می کردند. پس ای دیده وران! عبرت گیرید.»
پی نوشت:
[1]. ابن هشام، السیرة النبویة، قاهرة، 1355ق، ج 3، ص 225؛ سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، چاپ پنجم، قم: جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق، ج 9، ص 127 و ج 16 ، ص 292 .
[2]. سَریِّه به جنگهایی در دوره پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) اطلاق می شود که بدون حضور مستقیم او و به فرماندهی یکی از اصحاب صورت گرفته است. سریه رجیع، واقعه ای است که هفت نفر از صحابه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) که به قصد تعلیم قرآن عازم قبیله عضل و قاره بودند، در منطقه رجیع در دام توطئه ای افتادند و اسیر شده، به شهادت رسیدند.
[3]. درگیری و شهادت جمعی از انصار پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) توسط مشرکان در منطقه چاه معونه واقع در منطقه نجد است.
[4]. بنی عامر از هم پیمانان پیامبر بودند.
[5]. عمرو بن امیه، یکی از دو نفری بود که از حادثه بئر معونه جان سالم به در برد و چون او سبب به وجود آمدن حادثه بئرمعونه را قبیله بنی عامر می دانست، در بازگشت به مدینه دو نفر از آنان را به قتل رساند.
[6]. محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، بيروت: دار الكتب العلمية، طبع الأولى، 1410ق، ج 2، ص 44 .
[7]. ر.ک: محمد واقدی، المغازی، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، ١٩٨٩م، ج 1، ص 365؛ علی الحلبی الشافعی، السیره الحلبیه، بیروت: المکتبه الاسلامیه، بی تا، ج 2، ص ٢٦٣؛ فضل بن حسنطبرسى، إعلام الورى بأعلام الهدى، چاپ سوم، تهران: اسلاميه، 1390ق، ص 88 .
[8]. محمد باقر مجلسى، بحار الأنوار، چاپ دوم، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق، ج 20، ص 165.
[9]. أحمد بلاذری، انساب الأشراف، بيروت: دار الفكر، طبع الأولى، 1417ق، ج 1، ص 339.
افزودن نظر جدید