نقد دیدگاه قرآن محوری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن و سنت، دو منبع بنیادین مهم دینی به شمار میروند، به گونهای كه با كنار گذاشتن هر یك از آنها تصویری ناقص از پیکره دین ارائه میشود. بنابراین باید اذعان كرد كه این دو منبع، مهمترین منابع شناخت و تحلیل دین از نظر فریقین است. درباره رابطه كتاب و سنت، چهار نظریه وجود دارد که در این نوشتار، به نظریه قرآن محوری پرداخته شده است:
معروفترین گروه طرفداران این تفکر، فرقه «قرآنیون» هستند که برای سنت، هیچ اعتباری قائل نیستند و معتقدند تمام آموزههای دینی را میتوان از قرآن استخراج کرد. آنان برای اثبات مدعای خود به دلایلی استناد کردهاند که در این نوشتار دو دلیل آنها مورد نقد و بررسی قرار میگیرد:
دلیل اول قرآنیون این است که قرآن آنچنان كامل است كه تمام نیازهای دینی در آن به صورت مفصل و مشروح آمده و نیازی به تفسیر، حتی توضیحی از سوی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هم ندارد.[1]
نقد این دلیل:
دلیل اول، از آن جهت درست نیست كه پاسخگویی قرآن به همه نیازهای دینی، آن هم به صورت مشروح و مفصل، خلاف بداهت است. به عنوان مثال، قرآن درباره فروعی همچون نماز، روز، زكات و ...، به كلیات بسنده كرده و شرح و تبیین آن را به سنت واگذار كرده است.
چنانکه پیام آیه 44 سوره نحل نیز همین است. «وَأَنْزَلْنَا إِلَیكَ الذِّكْرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یتَفَكَّرُونَ [نحل/44] و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده، بیان کنی و امید است که آنان عقل و تفکر را به کار بندند.»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در گفتار مشهورشان فرمودهاند: «صلوا کما رأیتمونی أُصلی» و «خذوا عنی مناسککم» و با این بیان، ضروررت تعلیم جزئیات احکام را از طریق سنت نشان دادهاند.[3]
دلیل دوم قرآنیون این است که با وجود روایات جعلی و وجود دوره ممانعت از تدوین احادیث، در سده اول صدر اسلام جایی برای اعتبار روایات باقی نگذاشته است. از سوی دیگر، به استناد روایات موجود، شخص پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) خود با ثبت و کتابت روایات مخالفت کردهاند. این امر نشانه عدم حجیت روایات از نگاه آن حضرت است.[4]
نقد این دلیل:
دلیل دوم قرآنیون نیز مردود است؛ زیرا با اینکه بر اساس تاریخ اهل سنت، خلفا در قرن اول هجری از تدوین حدیث ممانعت کردند اما با این حال، اهل بیت (علیهمالسلام) و شماری از اصحاب، بر ثبت و تدوین سنت تأکید کرده و در سایه کوشش آنان و تلاش محدثان بزرگ، بخش عمده سنت نبوی تدوین شد و به نسلهای بعدی انتقال یافت.
از طرف دیگر، روایات مورد ادعا درباره مخالفت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با کتابت حدیث، از سوی شماری از صاحب نظران اهل سنت، از نظر سند و متن مخدوش دانسته شده است. وجود شماری از روایات ضعیف یا جعلی در جوامع حدیثی، به معنای بیاعتبار دانستن تمام روایات نیست. برای شناخت اینگونه روایات نیز معیارها و منابعی وجود دارد. همچنین روایاتی در تشویق پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بر کتابت حدیث وجود دارد.[5]
پینوشت:
[1]. الهی بخش، خادم حسین، دراسات فی الفرق القرآنیون وشبهاتهم حول السنه، مکتبه الصدیق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الوفاه، ج85، ص279.
[3]. احسایی، ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزه فی الاحادیث الدینیه، ج4، ص34.
[4]. مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، الحسن، الجامع الصحیح المسمی صحیح مسلم، ج۱۴، ص۲۹۱، ح۵۳۲۶.
[5]. متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج10، ص258، مؤسسة الرساله، بیروت، 1409ق.
«تشویق پیامبر به کتابت حدیث (سنت) و تجویز آن»
«ابن حجر در جمع بین روایات منع و جواز کتابت»
«حقیقت در جمع بین روایات منع تدوین حدیث و روایات جواز نگارش حدیث»
افزودن نظر جدید