عاقبت گناه، انکار ضروریات دین است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بدون شک اعمال انسانها در زندگی دنیایی و آخرتی آنها تأثیرات زیادی دارد. کردار نیک هر انسانی دارای آثار مثبت؛ و گناه و معصیت، آثار سوءی در زندگی او به همراه دارد. اساساً همه گناهان، داراى آثار وضعى بوده و مکافات این جهانی را به دنبال دارند. خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند:«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُم[شوری/30]؛ و آنچه از رنج و مصائب به شما میرسد همه از دست (اعمال زشت) خود شماست.»
بنابراین در برخی موارد، اصرار بر نظر نادرست و غیر علمی، ناشی از روح گناهکار و سرکشی است که به دنبال انکار مسائل بدیهی و عقلانی است.
در حقیقت، گناه، همان انجام کار ناروایی است که سرپیچی از قانون شرع، عرف و فطرت را به دنبال دارد. یعنی اگر انسان اطلاعات بیشتری درباره پیامدهای زیانبار گناهان در این دنیا داشته باشد، قطعاً تلاش میکند از ارتکاب گناه اجتناب کند. مثلاً اگر بداند تفسیر به رای یا تکذیب آیات قرآن چه عواقبی به دنبال دارد، هرگز مرتکب چنین گناه بزرگی نخواهد شد. در روایتی از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآله) آمده است: «لعناللّه المجادلین فى دیناللّه على لسان سبعین نبیّاً، و مَن جادَلَ فى آیاتاللّه فقد کَفَر، وَ مَن فَسَّر القرآنَ بِرَأیِهِ فقد اِفترَى علىاللّهالکذب، و مَن أَفتىالناس بِغَیرِ عِلم فَلَعنَته ملائکةالسماوات و الأرض... ؛[1] خداوند جدال کنندگان در دین الهى را بر زبان هفتاد پیامبر لعنت نموده و هر کس در آیات الهى جدال کند کفر ورزیده و هر کس قرآن را به رأى خود تفسیر کند به خداوند دروغ بسته است و هر که بدون علم و آگاهى براى مردم فتوا صادر نماید فرشتگان آسمانها و زمین او را لعنت فرستند.»
سیدحسین عباس منش از مروجان تفکر نوین، از جمله افردی است که بدون داشتن کمترین تخصص و آگاهی در علوم دینی و قرآنی، به تفسیر و بعضاً تکذیب برخی آیات قرآن پرداخته است. ایشان در سخنانی با دروغ خواندن نحوه ذبح اسلامی تصریح کرده، هرگز در قرآن به جاری کردن نام خداوند هنگام ذبح قربانی اشارهای نشده است! یعنی نیازی نیست هنگام ذبح قربانی نام خداوند برده شود؛ همین که برای غیر بت قربانی انجام شود، کفایت میکند.
در پاسخ به ایشان باید گفت: مطابق صریح آیات و روایات اسلامی، بر یک فرد مومن و مسلمان واجب است هنگام ذبح قربانی، نام خداوند را بر آن جاری کند. یکی از صریح ترین آیات قرآن دراینباره آیه 173 سوره بقره است. خداوند در این آیه می فرماید: «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیرِْ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَْ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّاللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم[بقره/173]؛ به تحقیق، خدا حرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و آنچه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس که به خوردن آنها محتاج و مضطر شود، در صورتی که به آن تمایل نداشته و (از اندازه رمق) تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود (که به قدر احتیاج صرف کند که) محققا خدا آمرزنده و مهربان است.» مقصود خداوند در این آیه، حرام بودن میته... و آن چه نام غیر خدا بر آن برده شده باشد، است. اما در آیات دیگر با صراحت هرچه تمامتر ذبح بدون بردن نام خدا حرام شمرده شده است. درسوره انعام آمده است: «وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ[انعام/121]؛ از ذبحى که نام خدا بر آن یاد نشده مخورید که عصیان است.» این آیه صراحت در این دارد که خوردن ذبحی که نام خداوند بر آن جاری نشده حرام است. پس اگر هیچ نامی هم برده نشود، باز هم حرام بودن قطعی است؛ زیرا نام خداوند بر قربانی جاری نشده است. در آیهای دیگر از همین سوره آمده است: «فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْه[انعام/118]؛ از آن چه که نام خدا بر آن برده شده بخورید» با استفاده از مفهوم مخالف میتوان نتیجه گرفت که، از ذبحی که نام خداوند بر آن برده نشده، نباید تناول کرد.
در روایات ائمه معصومین (علیهمالسلام) نیز به اهمیت جاری کردن نام خداوند هنگام ذبح قربانی پرداخته شده است. امام رضا (علیهالسلام) در روایتی می فرمایند: «خداوند آن ذبحی که نام غیر خدا بر آن برده شود را حرام کرده است؛ زیرا خداوند اقرار به یگانگی خود، و ذکر اسمش را در هنگام ذبح، بر بندگانش واجب کرده است و در ذکر اسم خداوند، اقرار به ربوبیت و توحیدش است.»[2]
بنابراین باید گفت؛ این نفس سرکش و گناهکار آدمی است که در صورت کنترل نشدن، میتواند انسان را به گناه آلوده کرده و در اثر ارتکاب به گناه و زیبا جلوه کردن آن در قلب، آدمی به مرحلهای برسد که ضروریات بدیهی دینی و قرآنی را به راحتی و بدون داشتن دلیل محکم و مستدلی انکار کند.
پینوشت:
[1]. کمال الدين و تمام النعمة، جامعالحادیث، شناسه حدیث: ۳۵۷۰۰۵.
[2]. حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 24، احیاءالتراث، ص 213، قم.
افزودن نظر جدید