آیا آیه 21 سوره کهف، دلالت بر ساختن مسجد بر روی قبور نمیکند؟
خلاصه
یکی از آیاتی که دلالت بر بناء مسجد بر قبور پیامبران و اولیای الهی دارد، این آیه است که خداوند متعال میفرماید: «إِذْ یتَنازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً.[کهف/21] آنگاه درباره آنها با يكديگر به گفت و گو پرداختند و گفتند: بر روى آنها بنايى برآوريد -پروردگارشان به كارشان آگاهتر است- و آنان كه بر حالشان آگاهتر شده بودند، گفتند: نه! اينجا را مسجدى مىكنيم.» اما وهابیت بر خلاف آیه قرآن، قائل هستند این بناء مسجد بر قبور بدعت است و روایاتی را که در حق یهود و نصاری وارد شده را حمل بر افعال مسلمانان میکنند.
شبهه
مسلمانان به پیروی از صحابه و تابعین، قائل هستند آیه 21 سوره کهف، دلالت دارد که بناء مسجد بر قبور جایز است؛ چون خداوند متعال بعد از نقل این آیه، کار آنها را رد نمیکند و این به معنی جایز بودن کارشان است. چنانچه خداوند متعال میفرماید: «إِذْ یتَنازَعُونَ بَینَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً.[کهف/21] آنگاه درباره آنها با يكديگر به گفت و گو پرداختند و گفتند: بر روى آنها بنايى برآوريد -پروردگارشان به كارشان آگاهتر است- و آنان كه بر حالشان آگاهتر شده بودند، گفتند: نه! اينجا را مسجدى مىكنيم.» اما در مقابل وهابیت میگویند ساختن مسجد بر قبور اولیای الهی جایز نیست و آیه 21 سوره کهف، دلالت بر جواز ندارد؛ چنانچه البانی بر خلاف دیدگاه مفسرین اهل سنت و جماعت، ساخت مسجد بر روی قبور را جایز ندانسته و با ادله عجیب تلاش کرده که دلالت این آیه را رد کند. دو دلیلی که وی در اینباره میآورد این است:
1️) این آیه جریان اقوام قبل از اسلام را بیان می کند و مربوط به اسلام نیست.
2️) بر فرض که مربوط به شریعت ما نیز بشود، ما روایاتی در نهی مسجد قرار دادن قبور داریم.[1]
پاسخ
اولاً: اینگونه استدلال کردن، قرآن را از خاصیت میاندازد و در حد یک کتاب قصهگویی تنزل میدهد. قرآن کتاب هدایت است و مطالب خود را از راه قصههای پیامبران بیان میکند. پس اگر کلام یا رفتاری ناصحیح بود، حتما تذکر میدهد تا ما به غلط نیفتیم. مسجد روی قبور نیز توسط مؤمنین مسیحی که غلبه یافته بودند، ساخته شد و اگر این کار اشتباه بود، لازم بود الله تعالی تذکر دهد، تا ما بدانیم.
بنابراین همین عدم رد و نهی خداوند، بالاترین دلیل بر جواز است. همچنین طبق روایات صحیح، اصل این است که احکام امتهای پیشین برای ما نیز جایز باشد، چنانچه ابنماجه از رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند:
«لَتَتَّبِعُنَّ سُنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بَاعًا بِبَاعٍ، وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ، وَشِبْرًا بِشِبْرٍ، حَتَّى لَوْ دَخَلُوا فِي جُحْرِ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمْ فِيهِ» ، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ الْيَهُودُ، وَالنَّصَارَى؟ قَالَ: «فَمَنْ إِذًا».[2] یقیناً راه و روش پیشینیانتان را باع به باع، ذراع به ذراع و وجب به وجب دنبال خواهید کرد، تاحدیکه اگر به سوراخ سوسمار هم وارد شوند، شما نیز وارد آن میشوید. آنان (اصحاب) گفتند: ای رسول الله! آیا منظورتان یهودیان و مسیحیاناند؟ پیامبر فرمودند: پس دیگر کیست؟»
ثانیاً: البانی در دلیل دوم گفته که بر فرض این روایت دلالت بر جواز مسجد قرار دادن بکند، در اسلام نهی شده است، در حالیکه روایات نهی از مسجد قرار دادن قبور، مربوط به یهود و نصارایی بوده که به سمت قبور سجده میکردند و یا روی قبور سجده و عبادت میکردند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نهی کردند و ربطی به ساخت مسجد بر روی قبور برای عبادت خداوند ندارد؛ چنانچه علمای اهل سنت به این نکته اشاره کردند:
ابن حجر عسقلانی شافعی اشعری نیز روایت نهی مسجد ساختن بر قبور را از قول بیضاوی اینگونه شرح میدهد: «فأما من أتخذ مسجدا فی جوار صالح وقصد التبرک بالقرب منه لا التعظیم له ولا التوجه نحوه فلا یدخل فی ذلک الوعید.[3] اگر کسی مسجدی در جوار یک صالحی، بسازد و قصد کند فقط به این قبر صالح تبرک کند و او را تعظیم نکند و به طرف او نماز نخواند، لعنت خدا بر یهود و نصاری در این فرمایش پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) داخل نمیشود.»
پینوشت:
[1]. «فإذا تبين هذا فلسنا ملزمين بالأخذ بما في الآية لو كانت تدل على أن جواز بناء المسجد على القبر كان شريعة لمن قبلنا. الثاني: هب أن الصواب قول من قال: " شريعة من قبلنا شريعة لنا " فذلك مشروط عندهم بما إذا لم يرد في شرعنا ما يخالفه وهذا الشرط معدوم هنا لأن الأحاديث تواترت في النهي عن البناء المذكور كما سبق فذلك دليل على أن ما في الآية ليس شريعة لنا» البانی، محمد ناصر الدين، تحذير الساجد من اتخاذ القبور مساجد، ص 54، ناشر: المكتب الإسلامي – بيروت، چاپ چهارم، بی تا.
[2]. ابن ماجه قزوينى، محمّد، سنن ابن ماجه، ج2، ص 1322، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء الكتب العربية، بى تا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ابن حجر عسقلانى، احمد، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 1، ص 525، دار المعرفة، بيروت، 1379ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید