تفسیر به رای قرآن اینبار توسط صلاحی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد اسماعیل صلاحی قطب خود خوانده دراویش گنابادی که به هر دری میزند که ادعای قطبیت خود را ثابت کند در جدیدترین صحبت خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را متهم به انجام کارهای اشتباه در طول دوران رسالتشان کردند و نزول آیه "عبس و تولی" را بهعنوان مصداقی از اشتباهات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دانستند. صلاحی که از عدم استقبال دراویش از ادعای قطبیت او کلافه به نظر میرسد در سخنانی گفت: «همانطور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی ابن ابیطالب [علیه السلام] در طول دوران خود دچار اشتباهاتی شدند، اقطاب هم اشتباه میکنند. چنانکه مجذوب علیشاه نیز با انتصاباتی که داشتند و محجوبی و جذبی را منصوب به شیخیت کردند، اشتباه کردند».
اما در مورد آیه "عبس و تولی" باید گفت که بر اساس روایات اهل سنّت، شخصی به نام عبدالله بن امّ مکتوم که فردی نابینا بود، به مجلس پیامبر وارد شد، درحالیکه آن حضرت با بزرگان قریش همچون ابوجهل و عُتبه جلسه داشت و آنان را به اسلام دعوت میکرد. او که نابینا بود و حاضران را نمیدید، مکرّر از پیامبر میخواست که قرآن بخواند تا او حفظ کند. لذا نوعی کراهت و ناراحتی در چهره آن حضرت ظاهر شد. در اینجا بود که آیات اولیه سوره عبس نازل شد و آن حضرت را مورد عتاب و سرزنش قرار داد. [1]
صلاحی در حالیشان نزول آیه "عبس و تولی" را منسوب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میکند که اولاً دلالت روشنی بر اینکه شخص عبوس کننده، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است وجود ندارد و ثانیاً ازنظر ادبی نیز گفتهشده که اگر مراد از این آیه پیغمبر بود، این آیه باید به این صورت نازل میشد: «عبست و تولیتان جاءک» بهطور خطاب، نه به نحو غیاب [2] ثالثاً روایات اهل سنّت، آن را مطرح کرده و به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت دادهاند.
همچنین مرحوم سید مرتضی در کتاب متشابه القرآن، روایات اهل سنّت را مردود دانسته و با استناد به دیگر آیات قرآن میفرماید: «خداوند اخلاق پیامبر را ستوده و درباره او فرموده است: «إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ [قلم / 4] تو دارای خلق نیکو و بزرگوارانه هستی. در دو مورد آن حضرت را به تواضع در برابر مؤمنان سفارش نموده است: وَاخْفِضْ جَناحَک لِلْمُؤْمِنِینَ [حجر / 88] بال محبت خویش را برای مؤمنان فرو گستر. وَ اخْفِضْ جَناحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ [شعرا / 215] و برای مؤمنانی که از تو پیروی کردهاند، بال خود را بگستر.» [3] علاوه بر آنکه اگر پیامبر چنین اخلاقی داشت، بر اساس آیات دیگر قرآن، اصولاً در تبلیغ توفیقی نداشت. چنانکه خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: «لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک [آل عمران / 159] اگر تندخو و خشن بودی، مردم از اطراف تو پراکنده میشدند».
شیخ طوسی شأن نزول این آیه را در مورد یکی از بنی امیه میداند. همچنین در تفسیر المیزان روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که شأن نزول این آیه در مورد یکی از بنی امیه است. علی بن ابراهیم در تفسیر خود میگوید: «این آیه درباره عثمان بن عفان و ابن ام مکتوم نازلشده و ابن ام مکتوم مؤذن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بوده است و درعین حال کور و نابینا هم بود. روزی نزد پیامبر آمد در حالتی که اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با وی بودند. عثمان نیز نزد پیامبر بود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابن ام مکتوم را بر عثمان مقدم داشت و عثمان رو ترش کرد و از ابن ام مکتوم روی برگردانید و این آیات نازل گردید». [4] درنتیجه باید به صلاحی گفت که دست از پیروی از اهل سنت و صوفیگری بردار و به طریق مستقیم اهل بیت (علیهم السلام) برگرد و برای اثبات ادعای خلاف و اشتباه خود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) را به انجام امور خلاف و اشتباه متهم نکن.
پینوشت:
[1]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، نشر مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1383 ش، چاپ یازدهم، ج 10، 383
[2]. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش، چاپ دوم، ج 17، ص 388
[3]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، نشر مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1383 ش، چاپ یازدهم، ج 10، 383
[4]. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسلام، تهران، 1378 ش، چاپ دوم، ج 17، ص 388 و 389
افزودن نظر جدید