شبهات یوم الدار
در جريان نزول آيه انذار، پيامبر اکرم (صلیاللهعليهوآله)، خويشاوندان نزديک خود را دعوت کرده و رسالت خود را ابلاغ کرده، فرمودند: کداميک از شما مرا ياری میکند تا برادر من و [وصی و] جانشين من در ميان شما باشد؟
اما هيچکدام پاسخ ندادند؛ امام علی (عليهالسلام) که از همه کوچکتر بود، گفت: ای پيامبر خدا! من تو را ياری میکنم.
پيامبر (صلیاللهعليهوآله) فرمودند: «إِنَّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي فِيکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا.[1] اين برادر، وصی و جانشين من در ميان شماست. سخن او را بشنويد و از او اطاعت کنيد.»
اين جريان که ابتدای اعلام نبوت پيامبر بود، اعلامی برای جانشينی امام علی (عليهالسلام) است، و در عبارات مختلف اين حديث، کلماتی همچون «خليفه»، «وارث » و «وصی» به کار رفته است و همه اين الفاظ، بيانگر خلافت وجانشينی بعد از پيامبر است، اما برخی سعی کردهاند که با شبهه پراکنی، نور نمايان حقيقت را بپوشانند.
اسلام آوردن در سنّ كودكى
يکی از شبهاتی که در اينجا معاندين، برای سرباز زدن از قبول حقيقت مطرح میکنند اين است که امام على (عليهالسلام) در سنّ كودكى اسلام آوردند؛ پس اسلام او معتبر نيست، و استخلاف فقط براى فرد بالغ ممكن است.
در جواب اين شبهه میگوييم:
اولاً: هيچ مسلمانی، بلوغ را شرط استخلاف رسول خدا ندانسته است و اين حرف اساساً غلط است و برای قبول هر مطلبی، بايد دليل از قرآن و سنت وجود داشته باشد، و در اينجا دليلی وجود ندارد که بلوغ را شرط استخلاف بداند.
ثانیاً: آياتی وجود دارد که دلالت میکنند که اشخاصی قبل از سن بلوغ، پيامبر يا جانشين پيامبر شدهاند:
الف) حضرت يحيى (عليهالسلام)
قرآن مجيد در اينباره مىفرمايد: «يا يَحيىٰ خُذِ الكِتابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيناهُ الحُكمَ صَبِيًّا.[مريم/12] اى يحيى! کتاب [خدا] را با قوّت بگير و ما فرمان نبوت را در کودکى به او داديم.»
نکتهاى که آيه شريف بيان مىکند، نبوت حضرت يحيی (عليهالسلام) در خردسالى است؛ پس همانگونه که سن کم حضرت يحيی (عليهالسلام)، مانع از نبوت ايشان نشد، سن اميرالمؤمنين (عليهالسلام) نیز مانع از خلافت و جانشينی ايشان نيست.
فخر رازى از دانشمندان اهل سنّت در تفسير آيهی شريفه، درباره حضرت يحيى (عليهالسلام) گفته است: مراد از حکم، در آيه شريف، همان نبوّت است، زيرا خداوند متعال، عقل او را در سنين کودکى، محکم و کامل کرد و به او وحى فرستاد؛ اين بدان جهت است که خداوند متعال، حضرت يحيى (عليهالسلام) و عيسى (عليهالسلام) را در سنين کودکى، به رسالت مبعوث کرد.[2]
ب) حضرت عيسى (عليهالسلام)
قرآن در اينباره مىفرمايد: «قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا.[مريم/29] گفتند: چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوييم.»
«قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا.[مريم/30] گفت من بنده خدايم، به من کتاب آسمانى داده و مرا پيامبر قرار داده است.»
در اينباره نيز قرآن، پيامبری حضرت عيسی (عليهالسلام) در سن کودکی را به وضوح بيان کرده است، و جای هيچ شک و شبههای در امکان برگزيدگی خليفه و پيامبر در سن کودکی وجود ندارد.
ثالثاً: طبق نظر شيعه، سن امام علی (عليهالسلام) هنگام اسلام آوردن، بین 10 تا 13 سال بود، و بر فرض سن کم ايشان، در جريان يوم الدار، دیگر به بلوغ رسیدهاند؛ پيامبر (صلیاللهعليهوآله) نیز حضرتش را در همان سنّ به اسلام دعوت مىكند، و اگر بگوييم اسلام آوردن در آن سنّ، صحيح نباشد، نعوذ بالله پيامبر (صلیاللهعليهوآله) با دعوت امام علی به اسلام، کار عبث انجام داده بودند، و اگر بگوييم امام على (عليهالسلام) بدون اينکه پيامبر (صلیاللهعليهوآله) ايشان را دعوت به اسلام کند، اسلام آورده است، پس اين اسلام آوردن، از ويژگیهاى مخصوص اوست كه كمال عقلى او را در سنّ كودكى نشان مىدهد كه ديگران فاقد آن کمال بودند.
نتيجهگيری:
بايد گفت که امامت، عهد الهى است و خداوند در عهدهدارى اين منصب، سن خاصی، را شرط ندانسته است، بلکه لياقت مهم است، و اين خداوند است که با نصب و تعيين خليفه، مشخص میکند که چه کسی لياقت آن را داشته است، و در جريان يوم الدار نيز پيامبر اکرم (صلیاللهعليهوآله) با الفاظی همچون «وصی» ،«خليفتی» و ... جانشينی امام علی (عليهالسلام) را اعلام کرده است، و هر نظر و اجتهاد و اعمال سليقهای در مقابل اين نص و نصب الهی، اجتهاد و رأی باطل است.
پینوشت:
[1]. طبری، تاريخ الامم والملوک، ج1، ص543، دار الکتب العلميه، 1407 هـ. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
حسکانی، شواهد التنزيل، ج1، ص543، 1411ه ق
[2]. فخر رازى، تفسير کبير، ج7، ص516. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید