معاویه مصداق فئه باغیه، به اعتراف بزرگان اهل سنت
برخی از کج اندیشان پنداشتهاند که معاویه، قاتل عمار نبوده، بلکه امیرالمومنین (علیهالسلام) قاتل ایشان بوده است؛ به این جهت که حضرت، عمار را به جنگ همراه خود آوردند. منشا و خواستگاه این شبهه، معاویه بوده، وامیرالمومنین (علیهالسلام) در آن زمان پاسخ او را دادند، به این بیان که در این صورت باید گفت که قاتل حمزه، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بوده است. ولی جهت اتمام حجت بر هر مخالفی، و هموار شدن راه حق، اعترافات صحابه و پیروان معاویه، بر ناحق و طغیانگر بودن او را به اختصار ذکر میکنیم.
1- عماره، فرزند خزیمه بن ثابت، میگوید: پدرم خزیمه (که از صحابه است) جنگ جمل را دید، ولی شمشیر خود را نکشید، سپس صفین را دید و باز هم شمشیر او در غلاف بود، تا اینکه عمار به شهادت رسید و از شهادت عمار به گمراهی معاویه پی برد؛ لذا بر علیه او شمشیر خود را کشید واین حکایت از آن دارد که فهم این صحابی بر این بوده که معاویه و پیروانش با قتل عمار، فئه باغیه بودنشان نمایان شد. افزون بر آن، پس از آنکه ابوغادیه و فرد دیگری از پیروان معاویه، بر اینکه کدامیک از آنان، قاتل عمار بوده، اختلاف کردند؛ عمروعاص گفت: به خدا قسم نزاع نمیکنند، مگر برای آتش جهنم.[1] یعنی عمروعاص نیز این فهم را داشته که معاویه و لشکریانش فئه باغیه هستند.
2- حذیفه بن یمان که از اصحاب سرّ پیامبر بوده، به ابومسعود انصاری و دیگر اصحاب نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) توصیه میکند که همراه گروهی باشند که عمار بن یاسر در آن است و دلیل او حدیث مشهور «تقتلک الفئه الباغیه» هست؛ پس فهم این صحابی جلیل القدر، بر این بوده که معاویه و باند او بر باطل و فئه باغیه بودهاند.[2]
3- ابن عمر همواره اظهار ندامت میکرد از اینکه چرا همراه امیرالمومنین (علیهالسلام) با فئه باغیه جنگ نکرد.[3] این خود تصریح در فئه باغیه بودن معاویه و لشکریانش دارد.
4- ابن حجر عسقلانی نیز ابایی ندارد از اینکه در شرح حدیث: «تقتل عمارا الفئه الباغیه»، تصریح کند به اینکه امیرالمومنین (علیهالسلام) بر حق بودند و معاویه فئه باغیه است.[4]
5- مناوی نیز همچون سایر بزرگان اهل تسنن تصريح میکند که معاویه فئه باغیه است.[5]
پینوشت:
[1]. حاکم نیشابوری، المستدرك علی الصحيحين، ج3، ص434، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1411ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. حاکم نیشابوری، المستدرك علی الصحيحين، ج3، ص443. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. نور الدین ابن حجر هیثمی، مجمع الزوائد، ج7، ص242، مکتبه القدسی، قاهره، 1414ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج6، ص619، دار المعرفه، بیروت، 1379ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. مناوی، فيض القدیر، ج4، ص359، المکتبه التجاریه الکبری، مصر، 1356ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید