ترویج سکولاریسم، رمز حیات فرق منحرف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ این روزها شاهد هجمهی همه جانبهی غرب بر علیه عقاید اسلامی و سنتی مردم همیشه صبور ایران هستیم که با همراهی گستردهی فرق منحرف و از جمله صوفیه قرین گشته است. این فرقهای انحرافی که با دعاوی عرفان و طریقت جوانان جویای حق را گمراه میکنند، بر خلاف ادعایشان مبنی بر عدم دخالت در سیاست با کمک ایادی غرب و سازمانهای ضد نظام اسلامی، به طور مرتب بر سیاستهای انقلاب اسلامی خرده گرفته و تا حد امکان در مسیر انقلاب سنگ اندازی کرده و میکنند.
خباثت و دو رویی صوفیه، علی الخصوص فرقهی منحرف گنابادی در سیاست بر کسی پوشیده نیست، ایشان با همراهی اپوزیسیون ضد نظام در فتنهی ۸۸، خود را در تخریب اموال عمومی و بیت المال، ضرب و جرح بسیاری از مردم بیگناه و خون و دم کشتهشدگان آن فتنه شریک کردند و حال پس از گذشت چند صباح، خود مدعی شده و تقاص آن خرابکاری را از نظام اسلامی مطالبه میکنند.
ایشان با انتشار مقالاتی از افراد معلوم الحال، به طور مرتب بر پیکر اسلام ناب و انقلاب تاخته و روحانیت و به خصوص مراجع تقلید که نائبان عام حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) هستند را محکوم به جاهطلبی کرده و در مقابل از فرَق سراپا نجس و ساختگی بهائیت دفاع میکنند و خواستار آزادی برای فعالیت گروههای بیهویتی چون ایشان در قالب مذهبی مستقل شدهاند! جانبداری ایشان از بهائیان و سایر کفار، مسئلهی روز نیست، که مربوط به باور درویشی به عقیدهی صلح کل است.
صوفیه فرقهای مدعی عدم دخالت دراویش در سیاست است. اقطاب این فرقه، از جمله نورعلی تابنده نیز همین تاکیدات را دارد و میگوید: «در مورد دخالت در سیاست از من سوال کردند و در اعلامیهای که نوشته شده[1] و همچنین در نامههای بعدی هم گفته شده که درویش در سیاست دخالت نمیکند و نظر ندارد».[2] سید هبة الله جذبی، (پدر مهندس جذبی قطب حاضر) از نویسندگان این فرقه و دارای نام طریقتی (ثابت علی) بود، وی مینویسد: «پیروان این فرقه اجازه ندارند در سیاست دخالت کنند (البته مشاغل دولتی جزو کسب و کار است) یا در احزاب و دستجات حزبی وارد گردند و در مجالس خودی هم هیچ گونه مذاکرات سیاسی نباید بشود؛ بلکه در آن مجامع از امور مادی و دنیوی هم صحبت نشود و فقط از مباحث ذکر و یاد خدا صحبت به میان آید».[3]
با وجود این اعترافات، لیدرهای این فرقهی صد رنگ، در خارج از کشور حرف دیگری میزنند و حضور صوفیان در سیاسی و دخالت ایشان را توجیه میکنند. مصطفی آزمایش در مصاحبه با BBC فارسی این موضوع را مطرح کرده و میگوید: بحث دخالت درویش در سیاست مسئلهای نیست، مهم این است که به نام درویشی نمیشود در سیاست دخالت کرد. یعنی دولت دوریشی نمیشود درست کرد![4] چنانکه حکومت دینی نمیشود درست کرد. یعنی تداخل دین یا نظام اعتقادی در امور اداره جامعه باعث میشود که جامعه به فساد کشیده شود و آن اصل اعتقادی هم به فساد کشیده شود. اما این که انسان درویش باشد، یا مسلمان باشد، یا شیعه باشد، یا سنی باشد، یا بهایی باشد، یا هر دین و اعتقادی داشته باشد و بخواهد به عنوان یک اکتیویست سیاسی (فعال سیاسی) در جامعه فعال باشد این دو با همدیگر مانعة الجمع نیست.
سخنان وی یادآور این ضرب المثل است که میگوید: اسمش را نیاور، خودش را بیاور. آزمایش با تحلیلی مضحک، تنها پایهی ادعای عدم دخالت در سیاست صوفیان را نام درویشی عنوان میکند! او بار دیگر با هجمه بر برپایی حکومت دینی، از فرقهی بهائیت دفاع میکند و آن را در شمار اسلام و مذاهب اصلی آن ذکر میکند.
با کنار هم گذاشتن این پازلها به خوبی میتوان دریافت فرقهی منحرف صوفیه از آبشخور دشمنان اسلام و به خصوص غربیها مینوشد و تمام تلاش خود را برای اجرای اهداف ایشان در زمینهی تهاجم فرهنگی و بر اندازی نظام جمهوری اسلامی به کار گرفته است.
پینوشت:
[1]. در تاریخ ۷ رمضان ۱۴۱۷
[2]. تابچه مکاتیب عرفانی شماره شانزدهم در ص ۲۰
[3]. ساله باب ولایت و راه هدایت، انتشارات حقیقت، چاپ زمستان ۸۱
[4]. در طول تاریخ افرادی مانند میرزای آقاسی با عنوان درویشی دولتدار بودهاند.
افزودن نظر جدید