مولوی دلداه سماع

  • 1391/11/24 - 15:24
مولوی دارای انحرافات زیادی است که یکی از این انحرافات سماع است.
سماع

مولوی ، دلداده سماع و آواز و موسیقی خانقاه، و شوریده رقص و پای‏کوبی! آنان که هنوز در اثر فریبندگی اشعار و تبلیغات سوء اهل عرفان آن‏قدر از نصوص مکتب وحی و روش انبیا و امامان هدی علیهم‏السلام دور نیفتاده‏ اند که مجلس شعر و سماع و رقص و موسیقی و اختلاط زن و مرد را بر مجلس زهد و تقوی و عقل و عدل و قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه ترجیح دهند، بدانند که: مولانا در عقاید و افکار و تعلیمات خود به سه عنصر علم‏ الجمال تکیه کرده بود: عشق، موسیقى، سماع. و در تمام آثار خود از موسیقی به عنوان یک “هنر متعالى” یاد مى‏کند، او هم معتقد بود که: آنجا که سخن ‏باز می‏ماند، موسیقی آغاز می‏شود، زبان موسیقی زبان جهانی است و زبان عاشقان است.[۱]

به روایت “افلاکى” در “مناقب العارفین” در علاقه‏ی مولوی به نی و رباب[۲] قونیه را از نوای موسیقی پر کرده بود. حتی در حال وضو گرفتن نیز بانگ رباب گوش درویشان را نوازش می‏کرد و به نظر آنان دیگر بدعت به صورت سنّت درآمده بود.[۳] سلطان ولد (فرزند مولوى) با اشاره به حالت پدر بعد از فراق شمس می‏گوید:

 شیخ مفتی ز عشق شاعر شد       

گشت خمار اگر چه زاهد بد

 یک نفس بی سماع و رقص نبود  

روز و شب لحظه‏ای نمى‏آسود

 خلق از روی وی ز شرع و دین گشتند! 

همگان عشق را رهین گشتند

 ورد ایشان شده است بیت و غزل  

غیر این نیستشان صلاة و عمل

 عاشقی شد طریق و مذهبشان

غیر عشق است پیششان هذیان

 کفر و اسلام نیست در رهشان 

شمس تبریز شد شهنشهشان

 گفته منکر ز غایت انکار           

نیست بر وفق شرع و دین این کار[۴]

و “مولوى” می‏گوید:

 پس غذای عاشقان باشد سماع          

که در او باشد خیال اجتماع

 قوتی گیرد خیالات ضمیر         

بلکه صورت گیرد از بانگ صفیر[۵]

شمس تبریزی می‏گوید:

این تجلی و رؤیت خدا، مردان خدا را در سماع بیشتر باشد،… سماعی که فریضه است و آن سماع اهل حال است، که آن فرض عین است، چنانکه پنج نماز و روزه ماه رمضان!! و چنانکه آب و نان خوردن به وقت ضرورت، فرض عین است اصحاب حال را!![۶]

مولوی دوستان، اگر از حالات عبادت و مناجات و دعا و نماز و راز و نیاز امامان شیعه آگاهی ندارند، بد نیست لااقل از این طرف در مورد مراسم مختلط (زنانه و مردانه)، و گروه ارکستر پیر صوفیان بدانند که:

کتب مناقب و آثار بر این متفق است که مولانا بعد از این خلوت (خلوت با شمس) روش خویش را بدل ساخت، و به جای اقامه نماز و مجلس وعظ به سماع نشست، و چرخیدن و رقص!! بنیاد کرد، و به جای قیل و قال مدرسه و اهل بحث، گوش به نغمه جان‏سوز نی و ترانه رباب نهاد. (سماع” عبارت است از وجد و سرور و پای کوبی و دست افشانی صوفیان با آداب و تشریفاتی خاص. فرهنگ معین، واژه سماع) [۷]

سماع، یکی از ارمغان‏هایی بود که شمس تبریزی همراه خود برای مولوی آورد. مولوی قبل از ملاقات با شمس، هر چند صوفی بود، ولی اهل سماع و شعر و… نبود.[۸]

و لکن بعد از آشنایی با شمس و انفعال باور نکردنی وى، یکسره به شعر و سماع پرداخت. به خصوص چرخ زدن در حال رقص و سماع را باید یکی از آموزه‏ها و نوآورى‏های شمس تبریزی در قونیه به حساب آورد.[۹]

مولوی پس از بر خورد با شمس، موسیقی و دوستی سماع را تا بدان حد گسترش مى ‏دهد که حتی به طور هفتگى، مجلسی ویژه بانوان، همراه با گل‏افشانی و رقص و پاى‏کوبی زنان در قونیه بر پا مى‏ دارد.[۱۰]… تا جایی که حتی در مواردی چون سرگرم رباب و موسیقی مى‏ شده است نمازش قضا مى ‏شده است، و با وجود تذکار به وى، موسیقی را رها نمى ‏کرده است، بلکه نماز را ترک مى‏ گفته است![۱۱]

علاوه بر زنان طبقات مرفه، بین زنان… طبقات پایین و اصناف نیز مولانا علاقه‏ مندانی داشت که به خاطر او مجلس ترتیب مى ‏دادند و دعوتش مى ‏کردند. وقتی مولوی در مجلس آنان حاضر مى‏ شد، گلبارانش مى‏ کردند و همراه او به سماع بر مى ‏خاستند! شب‏های جمعه زنان قونیه در منزل امین ‏الدین میکائیل که نایب خاص سلطان بود گرد مى ‏آمدند و سماع مى ‏کردند. (مولانا جلال الدین، ۳۴، دکتر زرین کوب: پله پله تا ملاقات، ۱۶۵).

روزی علم ‏الدین قیصر سماع بزرگ داشت، و مولانا در آن سماع هر چه پوشیده بود به قوّالان (خوانندگان) بخشیده و همچنین عریان رقص مى‏ کرد! و بعد از سماع، علم‏ الدین لباس سر تاپایی که مناسب او بود آورد و مولانا پوشید و بیرون آمد. در راه آواز “رباب” از خانه ارمنیان شنید، به چرخ آمد و ذوق‏ها کرد تا صباح دیگر بر سر آن راه، در نعره و صیاح بود، باز هر چه پوشیده بود به مردمان شراب‏خانه بخشید و برفت! (مناقب العارفین، ۴۸۹، بنا به نقل تنبیه الغافلین، ۸۰).

واقعا در شگفتیم که آیا تفاوت رقص و آواز و غنا و شراب‏خواری و شاهدبازی و پرده ‏دری این صوفیان، ـ به پیروی از کاخ ‏نشینان اموی و عباسی که الگوها و امامان ایشان بودند ـ، با مجالس سایر مطربان و آوازخوانان و دلدادگان رقص و سماع و سکس و برهنگی ـ که نمونه مجالس و فیلم‏های آن‏ها، آب و نان و غذای روح!! بى ‏خردان شده است ـ در چیست؟! آیا جز این است که اینان ـ بر خلاف اهل عرفان ـ برای اغفال بندگان خدا، و پرده‏پوشی بر هوس‏رانى‏های خود، از واژه‏ها و عناوین مقدس دینی سوء استفاده نکرده، بى‏پرده ماهیت خود را نشان مى‏دهند، و با رندی و زیرکی تمام، فسق و فجور خود را در لباس دین و شریعت ارائه نداده، با دین و دیانت و معنویت انسان‏ها بازی نمى‏کنند، و در پرده فروش کالای دین و معنویت تکدی و گدایی نمى‏کنند؟!

چنانکه درباره کانون فرهنگ و هنر “شمس تبریزى” نوشته ‏اند:

شمس … پاره ‏ای اوقات در آستانه درگاه مى ‏نشست و تا از مریدان نیازی (وجه نقد یا غیر نقد) نمى ‏ستاد، آن‏ها را به محضر مولانا اجازه ورود نمی‏داد! (دیوان شمس، غزلیات، ۵۰۹، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۷، انتشارات صفی‏علیشاه).

----------------------------------------------------------------------------------------------------

منابع:

[۱] . سماع درویشان در تربت مولانا، ۱۷۲

[۲] . “رباب” ابزار موسیقى خاصى است که مشتمل بر تارهایى است که در قدیم آن را با ناخن یا زخمه، و سپس با آرشه مى‏نواختند و آن طنبور مانندى بود و دسته‏اى داشت. فرهنگ معین واژه رباب

[۳] . سماع درویشان در تربت مولانا، ۱۹۰

[۴] . رجوع کنید به: نقد مثنوی، ۳۱۱ ، ۵۶؛ سماع، عرفان و مولوی، ۱۲۵؛ مولانا جلال الدین، ۱۴۹

[۵] . مثنوی، تصحیح: استعلامی، محمد، دفتر چهارم، ۷۴۳

[۶] . شمس تبریزی، مقالات، ۱/۷۳

[۷] . رساله در تحقیق حال و شرح آثار مولوى ص ۷۰، مناقب العارفین، ص ۸۹؛ فروزان‏فر، بدیع الزمان: احوال و زندگى مولانا جلال الدین محمد، تهران، ۱۳۱۵، ص ۷۰ ـ ۶۹، به نقل خط سوم، ۵۶ ـ آ

[۸] . خط سوم، ص ۳۹ بخش آ

[۹] . خط سوم، ص ۷۷، بخش آ

[۱۰] . افلاکى: ۳ / ۴۶۸، ۳ / ۵۹۱، به نقل خط سوم: ۷۴، آ

[۱۱] . افلاکى ۳ / ۳۲۸، به نقل خط سوم: ۷۵ ـ آ

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.