جاعل حدیث، جانشین امام
اهل تصوف معتقدند معروف کرخی خرقه را به سری سقطی عطا کرده و جنید بغدادی نیز از سری سقطی خرقه گرفته است . همانطور که بیان شد اگر مرگ معروف را قول سال 261 (بیشترین سالی که برای عمر وی نقل شده است را) بگیریم ، مرگ سری سقطی ، قبل از معروف کرخی بوده و این مسأله با قانون جانشینی و قطبیت سازگاری ندارد و به سادگی موضوع خرقه پوشی سری سقطی به دست معروف کرخی رد می شود .
حال به دوران امامت امام عصر – علیه السلام – می رسیم . صوفیه معتقد است «اجازه در زمان غیبت حضرت حجه بن الحسن که امام زمان و مرجع دوران و دوازدهمین جانشین پیغمبر آخر زمان است باید مضبوطاً به و به وسائط صحیحه به آن حضرت برسد.»[1]
محمد حسن گنابادی همچون جدش بدون ارائه سند ادعا می کند: « در بدو غیبت کبری امام دوازدهم ، جنید بغدادی از طرف حضرت مأمور شد که در زمان غیبت کبری به نام آن حضرت بیعت بگیرد و جانشین خود را هم تعیین کرده و به او اجازه تعیین جانشینی بدهد و این سلسله اجازه تا زمان ظهور حضرت ادامه خواهد داشت و امروز این اجازه به من رسیده است».[2]
نورعلی تابنده می نویسد : «بعد از غیبت حضرت به او (جنید) اجازه دادند برای خود جانشین تعیین کند»[3] «جانشینان جنید در واقع نماینده غیر مستقیم امام می باشند که اخذ بیعت می کنند».[4]
علی تابنده هم می نویسد : «اولین قطب در زمان غیبت شیخ الطائفه جنید بغدادی بود پس از ایشان سلسله اقطاب مأذون که اجازه شان در امر طریقت و درایت با واسطه به امام می رسد».[5]
اگر بخواهیم این ادعاها را قبول کنیم باید به تائید حضرت حجه ابن الحسن روحی فداء برسد . به این معنی که اگر چنین ارتباطی وجود داشت حتماً می بایست از ناحیه مقدسه توقیعی صادر می شد که نشده است چنان که جهت حضرات نواب اربعه و حتی وکلای آنان و حتی امثال شیخ مفید رحمه الله علیه توقیعاتی صادر گردیده است . پس چنین ادعائی دور از حق می باشد و متأسفانه نه تنها تهمت به امام زمان عجل الله فرجه الشریف است بلکه موجب ضلالت عده ای می گردد .
بررسی ها نشان می دهد نه تنها در تائید ادعای اجازه صوفیه مطلبی در دست نیست بلکه در زمان نیابت جناب ابوالحسن علی بن محمد سمری چند روز پیش از وفاتش توقیعی بدین مضمون از ناحیه مقدسه شریف صدور یافت : «بسم الله الرحمن الرحیم . ای علی فرزند محمد سمری خدا اجر برادرانت را درباره تو بزرگ گرداند پس به درستی که تو تا شش روز دیگر می میری کارت را جمع کن و به احدی وصیت منما تا پس از وفات به جایت بنشیند پس به تحقیق غیبت تامه واقع گردید و ظهوری نیست مگر پس از آنکه خدای تعالی اذن دهد ...».[6]
آیا جنید از وکلاء امام زمان(عج) است ؟!
تا قرن سیزدهم هجری قمری در همه تواریخ یا تذکره ها جنید را شاگرد سفیان ثوری یا ابو ثور ابراهیم بن خالد که استاد فقهی امام شافعی بوده است [7] می شناختند .
لکن در سال 1338 شمسی مطابق 1379 قمری که دکتر احسان الله استخری «اصول تصوف» را تدوین نمود برخلاف تمام کسانی که درباره جنید بغدادی تحقیقی داشته اند مدعی شد « گمان می بردیم ثبوت مذهب تشیع اثنی عشری برای جنید بدیهی باشد» [8] ، که این ادعا دلالت دارد تا سال 1338 هجری شمسی هیچ کس ادعای تشیع برای جنید بغدادی نکرده است که نامبرده با «گمان می بریم» ادعایش را مطرح می کند و در مورد مجاز بودن از ناحیه مقدسه امام زمان - روحی فداه- نیز برای نخستین بار محمد معصوم شیرازی معروف به معصوم علیشاه بدون ارائه مدرک به طور مجمل نوشته است : «تکمیل از خدمت سری سقطی یافت و به امر آن جناب بلکه به فرموده امام به ارشاد عباد پرداخت» .[9] و بعدها سلطان حسین تابنده برای نخستین بار مدعی شد : «شیخ جنید در زمان حضرت عسکری از طرف ایشان مجاز در دعوت بود و در زمان قائم نیز آن سمت را داشت ولی بیعت و تربیت او به توسط شیخ سری بود»[10] و جای دیگر نوشته است : «و چون زمان او مقارن با زمان غیبت بوده و اجازه از طرف قرین الشرف حضرت قائم نیز داشته»[11] است .
علی تابنده هم در پی پدر ، این طور اشاره نموده که جناب سری سقطی و جانشین وی شیخ جنید بغدادی ارادت به ائمه معصومین زمان خود حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت امام عسکری و مولانا حجت قائم (علیه السلام) داشتند و از آن بزرگواران مجاز بودند و فقط تربیت سری توسط معروف کرخی و تربیت جنید توسط سری بود».[12]
پاسخ فضیلت تراشان جنید بغدادی
درباره آنچه که متأخرین از صوفیه نسبت به جنید بغدادی برای سر و سامان دادن به کار خود جعل کرده اند دو پاسخ می دهیم :
اول اینکه : مسائل یاد شده یعنی تشیع جنید بغدادی و مجاز بودنش از ناحیه مقدسه امام زمان -روحی فداه- در کتابهای الانساب المعانی[13] ، حلیه الاولیاء[14]، صفه الصفوه[15] ، لواقح شعرانی[16]، و فیات الاعیان[17]، تاریخ بغداد [18] ، تاریخ یافعی[19] ، طبقات الشافعیه الکبری[20]، نفحات الانس[21] ، رساله قشیریه[22] ، تذکره الاولیاء[23] ، طبقات الصوفیه[24] ، روضات الجنان و جنات الجنان[25] ، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات[26] ، بستان السیاحه[27] ، خزینه الاصفیاء[28]، پیران طریقت جواد نوربخش [29] دیده نمی شود و خواهیم گفت که حتی برخلاف ادعای صوفیان معاصر جنید بغدادی را شیعه نمی دانند .
در قسمت دوم به طور خلاصه مطالبی را در پاسخ جعل کنندگان تشیع جنید بغدادی و مجاز بودنش از ناحیه امام زمان متذکر می شویم .
دکتر احسان الله استخری مدعی تشیع جنید بغدادی می باشد و برای چنین ادعایی مدرکی ارائه نکرده است ، لکن در تدوین زندگینامه جنید به مصادر و مأخذی اشاره نموده که برخلاف عقیده او جنید بغدادی را در فقه شاگرد ابوثور ابراهیم بن خالد استاد فقهی شافعی و در مذهب پیرو سفیان ثوری جاعل حدیث از قول امام صادق – علیه السلام – دانسته اند .
و فیات الاعیان یکی از مسانید[30] مورد استفاده اوست. در همین کتاب جلد دوم صفحه 323 می نویسد : «و تفقه علی ابی ثور صاحب الامام الشافعی رضی الله عنهما و قبل بل کان فقیهی عن مذهب سفیان الثوری » .
طبقات الصوفیه از جمله دیگر مسانید مؤلف اصول تصوف می باشد[31] که در صفحه 196 تصحیح آقای دکتر مولائی می نویسد : «و فقیه بود بر مذهب ثور مهینه شاگرد شافعی» . همچنین صفه الصفوه[32] ، تاریخ یافعی[33] ، رساله قشریه[34]، کشف المحجوب[35] و نفحات الانس[36] دیگر مصادر کتاب اصول تصوف می باشد که در همه آنها بر مذهب ابو ثور جنید بغدادی تاکید دارند.[37]
راستی چه چیز موجب شده است احسان الله استخری تمام مصادر و مأخذ تحقیقی که در تدوین زندگینامه جنید بغدادی مورد استفاده قرار داده و به آن استناد کرده توجه به نظریاتشان ننموده که گفته اند : جنید بغدادی فقیه مذهب ابوثور ابراهیم ابن خالد استاد فقاهت شافعی یا مذهب سفیان ثوری دشمن اهل بیت عصمت و طهارت – علیهم السلام – را داشته است ؟!
معصوم علیشاه نایب الصدر که برای اولین بار عنوان کرد « جنید به فرموده امام به ارشاد عباد پرداخت»[38] و چون نمی توانسته مسئله شاگردی جنید را نزد ابو ثور و پیرویش را از سفیان ثوری کتمان کند ، ادعا می کند که جنید در آن هنگام تقیه کرده است .[39]
مسئله تقیه جنید از جمله ساخته های معصوم علیشاه نایب الصدر می باشد و هیچ کدام از کسانی که درباره جنید تحقیقی داشته اند همانطور که به مسئله تشیع و نیابت جنید اشاره نکرده اند درباره تقیه او هم مطلبی را عنوان ننموده اند . ثانیاً هنوز هیچ کس به یافته های آقایان که در این اواخر عنوان کرده اند اشاره ننموده بلکه میرزا محمد باقر سلطانی می نویسد : «جنابش از هفت سالگی به تحصیل علوم پرداخت و فقه را نزد ابوعلی ثور شاگرد امام شافعی خواند و کامل کرد و در بیست سالگی به فتوی دادن پرداخت».[40] سپس به تبعیت از معصوم علیشاه اضافه می کند : به مناسبت شدت تقیه ، نسبت مذهب صوری خود را به سفیان ثوری می داد ... و به دریافت اجازه ارشاد و هدایت از طرف جناب سری و تأئید آن از حضرت امام علی النقی مفتخر آمد ».[41]
نخست اینکه چنین ادعایی در هیچ کدام از منابع صوفیه و غیر صوفیه به چشم نمی خورد ، ثانیاً جنید با بودن حوزه درس حضرات معصومین که بنابر ادعای صوفیه درک کرده است در حوزه بیگانگان بل دشمنان اهل بیت رسول خدا صلوات الله علیه چه کار داشته است ؟!
جنید با بودن حضرت امام علی النقی به چه مناسبت قبول اجازه از سری سقطی می کند ؟! این بافته هایی است که نمی تواند گویای حقیقت باشد و صوفیه هیچ گاه جوابی برای آنها نخواهد یافت و مهمتر اینکه هیچ کدام از کسانی که به عصر جنید بغدادی نزدیک بوده اند و درباره او چیزی نوشته اند به تشیع یا اجازه او از امام زمان اشاره ای نکرده اند . در این صورت چنین نتیجه می گیرم که مسئله تشیع و نیابت جنید بغدادی از جمله جعلیات معصوم علیشاه شیرازی ، صوفی و قطب زاده فرقه نعمت اللهی است که مورد لعن و نفرین صوفیان شعبات فرق نعمت اللهی نیز می باشد .
انقطاع بین سری سقطی و جنید بغدادی
همان طور که گفتیم جنید بغدادی به دست سری سقطی تربیت شد و به امر وی به ارشاد عباد پرداخت . این ادعای متصوفه بود که به مسانید آن نیز اشاره کردیم .
حال خواجه عبدالله انصاری[42]، عبدالرحمن جامی[43] و حافظ حسین کربلائی [44] می نویسند : «جنید بغدادی می گوید : مردمان پندارند من شاگرد سری سقطی ام در حالی که من شاگرد محمد بن علی قصابم» البته با آنچه مولف تاریخ بغداد و دیگران می نویسد نظریه فوق قوت می گیرد . او نیز معتقد است : «استاد جنید بغدادی محمد بن علی قصاب»[45] است .
ملاحظه می شود که سری سقطی خواهر زاده و شاگرد خود جنید بغدادی را به جانشینی و قطبیت و ریاست فرقه معروفیه معین نکرده است بلکه صوفیان بوده اند که برای خود رئیس تعیین نموده اند .
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع:
[1] خورشید تابنده : 586
[2] عرفان ایران : 10/11
[3] عرفان ایران : 1/12
[4] عرفان ایران : 1/12
[5] خورشید تابنده : 42 و 43
[6] ترجمه الزام الناصب فی اثبات الحجه الغایب : 2/ 415
[7] به مسانید آن اشاره خواهد شد .
[8] اصول تصوف : 114
[9] طرائق الحقایق : 2/389
[10] نابغه علم و عرفان : 60
[11] یادداشتهای سفر به ممالک عربی : 25
[12] خورشید تابنده : 41
[13] ص 464
[14] 10/255
[15] 2/235
[16] 1/98
[17] 1/146
[18] 7/241
[19] 2/231
[20] 2/28
[21] ص 80
[22] ص 51
[23] از صفحه 5 به بعد تصحیح نیکلسون
[24] ص 196
[25] 2/353
[26] ترجمه 2/556
[27] ص 375 و 381
[28] 2/80
[29] از صفحه 23 الی 25
[30] اصول تصوف : 109
[31] همان : 109
[32] همان : 109
[33] هما ن: 112 و 113
[34] همان : 109 ، 112 و 113
[35] همان : 114
[36] همان : 120
[37] صفه الصفوه : 2/235 ، تاریخ یافعی : 2/231 ، رساله قشریه: 51 ، کشف المحجوب: 161 ، نفحات الانس:80
[38] طرائق الحقایق : 2/398
[39] همان
[40] رهبران طریقت و عرفان : 138
[41] همان
[42] طبقات الصوفیه تصحیح دکتر مولایی : 215
[43] نفحات الانس : 82
[44] روضات الجنان و جنت الجنان : 2/356
[45] تاریخ بغداد 2/64 ، ابن الملقن : 136 ، طبقات شعرانی : 84- 97 ، اللمع : 45 و 205 و 34
افزودن نظر جدید