توهین شبکه من‌وتو به مردم ایران و فرهنگ ایرانی

  • 1398/06/14 - 22:00
عرفان ثابتی، فعال بهایی و نماینده‌ی غیررسمی تشکیلات بهائیت در برنامه‌های تلویزیونی، در گفت‌وگو با شبکه من‌و‌تو، ضمن توهین به شهید مصطفی چمران و سردار قاسم سلیمانی مدعی شد: «در فرهنگ ایرانی خشونت یک اصل است. فرهنگ در ایران به صورت بنیادی ایراد دارد و خشونت پرور و خشونت طلب است»!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عرفان ثابتی، فعال بهایی و نماینده‌ی غیررسمی تشکیلات بهائیت در برنامه‌های تلویزیونی، در گفت‌وگو با شبکه من‌و‌تو، ضمن توهین به شهید مصطفی چمران و سردار قاسم سلیمانی مدعی شد: «در فرهنگ ایرانی خشونت یک اصل است. فرهنگ در ایران به صورت بنیادی ایراد دارد و خشونت پرور و خشونت طلب است»![1]
اما در پاسخ به مزدوران تشکیلات بهائیت و نوکران دشمنان ایران لازم است متذکر شویم:
اولاً: عرفان ثابتی و سایر عناصر خودفروخته‌ی بهائیت، آغازگر توهین به ایران و ایرانی نبوده و پیشوایان بهائیت پیشگام و بانی دشمنی و خیانت برعلیه مردم ایران بوده‌اند و از انتساب هیچ جسارت و دشمنی به مردم شریف ایران دریغ نکرده‌اند. همچنان که پیامبرخوانده‌ی بهائیت، با ناس نسناس دانستن ایرانیان [2]؛ مردم ایران را جاهل، کذّاب و منافق معرفی می‌نماید: «اکثر از ناس در دبستان جهل و نادانی تربیت شده‌اند و در مغازه کذب و نِفاق و سائر. کجا است بینا و کجا است شنوا...».[3] و یا آن‌جا که با جَهول (بسیار نادان) خطاب کردن ایرانیان [4]، مدعی می‌شود مردم ایران، صدهزار مرتبه از قاتل حضرت علی (علیه السلام) پَست‌ترند.[5]
اَخلاف او نیز هرکدام به نوبه خود، ایرانیان را آماج جسارت‌های خود قرار داده‌اند؛ همچنان عبدالبهاء با غافل، بی‌خرد، کر و کُور و مُرده خطاب کردن ایرانیان [6]، از گرفتاری‌هایی که مردم ایران با آن مواجه شدند، ابراز خوشحالی کرده است: «چقدر این ایرانی‌ها شرورند. هنوز آرام نگرفته‌اند. این قدر بلایا و رزایا (پیش‌آمدهای ناگوار) که بر آن‌ها وارد آمده هنوز بر آن شرارت اولیه هستند».[7] شوقی افندی پیشوای سوم بهائی نیز، از ملّت ایران به: «ملّتی جاهل، متعصب و متوحش (وحشی) تعبیر می‌کند که بهائیان، در چنگ آنان گرفتار هستند».[8]
این‌ها همه در حالیست که پیشوایان و نوکران بهائیت، همواره ثناگوی اربابان ظالم و وحشی و خون‌خوار و غاصب خود (همچون استعمار پیر انگلیس یا شیطان بزرگ آمریکا) بوده و این جانیان بزرگ تاریخ را نماد عدالت و تحقق وعده‌های الهی معرفی کرده‌اند.[9] لذا لازم است تا مردم شریف کشورمان، از نگاه واقعی، خیانت و بغض و کینه‌ی بهائیت نسبت به ایران و ایرانی آگاه باشند و فریب تبلیغات دروغین، مظلوم‌نمایانه و ایران‌دوستانه‌ی تشکیلات بهائیت را نخورند.
ثانیاً: این مزدور تشکیلات بهائیت در حالی سخن از خشونت نهادینه در ایرانیان به میان آورد که پیشوایان این فرقه همچون علی‌محمد باب، حکم به قتل‌عام مخالفینش داده: «از جمله احکام بیان ضرب اعناق اهل آفاق (زدن گردن تمام زمین) و حرق جمیع کتب و صحف و زبر و اوراق (سوزاندن تمامی کتاب‌ها) و فتح شرق و غرب و هدم بقاع مرتفعه (نابودی امکان بود)».[10] حسینعلی‌بهاء نیز به پیروانش دستور داده است: «كُن كَشُعلة النّار لِأعدائی و كوثر البقاء لِأحبّائی [11] بردشمنانم مانند شعله‌ی آتش باش و برای دوستانم كوثر بقا». و یا آن‌جا که پیروانش را بر علیه غیربهائیان تهییج کرده است: «أنتم یا أحباء الله كونوا سحاب الفضل لمن آمن بالله و بآیاته و عذاب المحتوم لِمَن كفر بالله... [12]؛ ای احبای خدا، ابر فضل باشید برای آن که به خدا و آیاتش ایمان آورده، و عذاب حتمی باشید برای کسی که به خدا کافر شده و از مشرکان است».
آیا پیروان کسی که فلسفه‌ی رسالت شیطانی خود را در ستیز با مخالفینش معرفی نموده می‌توانند از خشونت‌ستیزی سخن بگویند: «قد جعله الله نوراً للموحّدین و ناراً للمشرکین [13]؛ خداوند او (یعنی بهاء) را نوری برای موحدین (بهاییان) و آتشی برای مشرکین (منکرین بهاییت) قرار داده است» و یا مقتدای کسانی که در شبه آیاتش، خواب و خیال جهان‌گشایی در سر می‌پروراند، می‌توانند از صلح دم زنند: «فسوف یخرج الله من اکمام القدرة ایادى القوّة و الغلبة و ینصرنّ الغلام و یطّهرنّ الارض عن دنس کلّ مشرک... [14]؛ پس به زودی خداوند از آستین قدرت دست‌های قوت و غلبه را بیرون می‌آورد. پس غلام (پیامبرخوانده‌ی بهائی) را یاری می‌کنند و زمین را از آلودگی هر مشرک مردود (منکرین بهاییت) پاک می‌کنند. و بر (این) امر بپا خواهند خواست و با نام مقتدر و ابدی من سرزمین‌ها را فتح خواهند کرد و به سرزمین‌ها وارد خواهند شد و همه بندگان از آن‌ها وحشت خواهند کرد».
با این حال عناصر خودفروخته‌ی بهائیت، با تأسی به چه کسی می‌توانند از خشونت‌ستیزی سخن به میان آوردند و در عین حال، خشونت را یک اصل بنیادی در بین ایرانیان معرفی نمایند؟!
ثالثاً: آیا ایستادگی و استقامت در برابر زیاده‌خواهی، زور و قلدری نظام سلطه‌ی جهانیِ به رهبری اربابان بهائیت، که صفت بارز ایرانیِ وطن‌پرست و شیعی است، نشان بر خشونت فطری ایرانیان است؟! آیا تحقق استقلال، تمامیت ارضی، عزّت و دفاع از مظلومان و مقابله با مستکبران که ارمغان الگوهای جوانان ایرانی همچون شهید چمران، سردار سلیمانی و... هست، نشان خشونت‌طلبی است و در عین حال ستایش پیشوایان خون‌خوار بابیت و بهائیت نشان صلح‌دوستی تلقی می‌شود؟! 

پی‌نوشت:
[1]. پایگاه خبری جام نیوز، تیتر خبر: توهین شبکه من‌وتو به مردم ایران و فرهنگ ایرانی، کد خبر: 958642، مورخ: ۱۳۹۸/۰۶/۲، کلیک کنید...
[2]. «حال ملاحظه نمایید که چقدر ناس نسناسند و به غایت حق ناسپاس که چشم (از دلایل حقانیت باب) پوشیده‌اند و به عقب مُرداری چند که از بطنشان انفال مسلمانان می‌آید (علمای اسلام) می‌دوند...»: حسینعلی نوری، ایقان، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص 196.
[3]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 4، ص 151.
[4]. همان، ج 9، ص 87-86.
[5]. همان، ج 8، ص 170.
[6]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 133 بدیع، ج 6، ص 87.
[7]. مجله‌ی آهنگ بدیع، سال چهارم، 1328، شماره‌ی 5، ص 3.
[8]. ر.ک: شوقی افندی، توقیعات مبارکه حضرت ولی امرالله، لوح قرن احباء شرق (نوروز 101 بدیع)، مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 123 بدیع، ص 17.
[9]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 347.
[10]. عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب، هوفمایم آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، 2000 م، ج 4، ص 221.
[11]. حسینعلی نوری، ادعیه حضرت محبوب، مصر: بی‌نا، 1339 ق، ص 196.
[12]. حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه، چاپ مصر: مطبعه سعاده، 1920 م، ص 216.
[13]. حسینعلی نوری، آثار قلم اعلی، ج 2، لوح 74، ص 372.
[14]. حسینعلی نوری، آثار قلم اعلی، ج 2، لوح 90.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.