آیا نفثات روح القدس مشروط به نزول دینی جدید است؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغ بهائی و یک پژوهشگر در زمینهی بهائیت، ادعای مشروط بودن تأمین نیاز معنوی بشر را به نزول دینی جدید، مورد نقد و بررسی قرار دادند.
مبلّغ بهائی: طبق تعلیم بدیع پیشوایان ما، جهان محتاج معنویت و نفثات روح القدس میباشد؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «عالم انسانی به قوای عقلیه و قوای مادیه ترقی نکند، بلکه به جهت ترقی صوری و معنوی و سعادت فوق العاده انسانی، نفثات روح القدس لازم است و باید قوه الهیه یعنی روح القدس تاکید کند و توفیق بخشد تا آنکه هیئت بشر ترقیات فوق العاده نموده، به درجه کمال برسد. زیرا جسم انسان محتاج به قوای مادیه است ولی روح انسان محتاج به نفثات روح القدس است و اگر تاییدات روح القدس نبود، عالم انسانی خاموش میشد و نفوس انسانی مرده بود».[1]
پژوهشگر: نیاز به دین، معنویت و هدایت الهی، توسط ادیان الهی تایید گردیده و این مطلب، نکتهی جدیدی نیست که پیشوایان بهائیت افتخار ابداع آن را با خود یدک بکشند!
مبلّغ بهائی: مقصود از این تعلیم اینست که انسانها علاوه بر نیاز مادی، نیازمند مواردی روحانی هستند که فقط به وسیلهی پیامبران مرتفع میگردد، لذا نیاز به تجدید ادیان وجود دارد: «همانگونه که مخزن برق باید هرچند بار از نو نیروی جدیدی گیرد بشریت هم در فواصل معین احتیاج به قوه محرکه جدید روحانی دارد».[2]
پژوهشگر: چه دلیلی برای انحصار تأمین نیاز معنوی بشر، تنها با ارسال مداوم پیامبران جدید وجود دارد؟! از طرفی، آیا فلسفهی بعثت پیامبران فقط تأمین نیاز معنوی بشر بوده است؟! پس تکلیف اهدافی که قرآن و روایات در خصوص هدف بعثت پیامبران ذکر کردهاند (نظیر: دعوت به یکتاپرستی، پرهیز از طاغوت، آموزش حکمت، برپایی عدالت، تعالی اخلاق و...)[3] و دینسازان بهائیت بدان پایبند نبودهاند چه میشود؟!
مبلّغ بهائی: به هر حال هر دورهای برای خود اقتضائی دارد و خداوند، مردم را متناسب با مقتضیات هر زمان از فیض خود بهرهمند میکند؛ لذا دین باید مطابق مقتضیات وقت باشد.[4] پس باید هر چندوقت یکبار، پیامبری مبعوث شود، چرا که مقتضیات زمانه مدام در حال تغییر میباشد، لذا عبدالبهاء گفته است: «جمیع امور تجدّد یافته پس باید که حقیقت دین الهی نیز تجدّد یابد تقالید بکلّی زائل شود و نور حقیقت بتابد تعالیمی که روح این عصر است ترویج گردد».[5]
پژوهشگر: بعلاوهی آنکه خداوند در قرآن، ختم پیامبری توسط حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) را رسماً اعلان نموده،[6] چرا باید تداوم فیض الهی تنها با عَرضهی دینهای جدید تحقّق یابد؟! آیا این امکان وجود ندارد که خداوند حکیم دین کاملی را به عنوان برنامهی جاودانهی سعادت بشر در اختیار او قرار دهد؟! آیا پروردگار قادر متعال از انجام این کار ناتوان است؟! از اینها گذشته، چگونه برای تداوم فیض الهی، اسلام باید پس از 1250 سال منسوخ اعلام شود؛ ولی بهائیت با وجود جهشهای علمی و تکنولوژیکی جهان، دست کم تا نیم میلیون سال دیگر میتواند واسطهی فیض الهی باقی بماند؟![7]
پینوشت:
[1]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری، 127 بدیع، ج 2، ص 151.
[2]. استانوود کاب، آرامش برای جهان پر آشوب، بیجا: ترجمه جمشید فنائیان، مؤسسهی چاپ و انتشارات مرآت، 1994 م، ص 83.
[3]. قرآن کریم، سورههای مبارکه: نحل/36؛ بقره/129؛ حدید/25 و... .
[4]. ر.ک: اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بینا، 1986 م، ص 190.
[5]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج الله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 332.
[6]. «مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا [احزاب/40]؛ محمد (صلّی الله علیه و آله) پدر هیچ یک از مردان شما نیست او رسول خدا و خاتم پیامبران است و خدا به هر چیزی داناست».
[7]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: کردستان العلمیه، 1330 ق، ج 2، صص 68-76.
افزودن نظر جدید