«نزد ابوسعید خدری رفته، سلام کردیم و نشستیم؛ او از پشت خوابیده و پای راست خود را به روی پای چپ انداخته بود؛ قتاده بن نعمان دستش را به روی پای ابوسعید گذارد؛ وی ناله شدیدی کرد و گفت: دردم گرفت. قتاده گفت: من هم خواستم دردت بگیرد، چرا که پیامبر فرمود: هنگامی‌که خداوند کار خلقت را به پایان رساند، از پشت خوابید و یک پایش را به روی پای دیگرش انداخت و فرمود: هیچ‌یک از بندگان من اجازه ندارند که این چنین بخوابند.»
«دخلنا علی أبی سعید خدری... .»
( مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن أبی بکر الهیثمی، دار الریان للتراث، قاهره، ج 8، ص 100)
مقاله: «نحوه خوابیدن خدای وهابیت»