اُمیت بهاءالله در مناظره با مبلّغ بهائی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در گفت و گوی یک پژوهشگر با مبلّغی بهائی، یکی از دلایل ادعایی حقانیت پیامبرخواندهی بهائی به نام اُمّیت، مورد بررسی قرار گرفت.
پژوهشگر: شما چه دلیلی بر حقانیت پیامبرخوانده و رهبرتان دارید؟!
مبلّغ بهائی: یک دلیلش این هست که ایشان اُمّی و دارای علم الهی بوده و نزد احدی تحصیل نکردهاند.
پژوهشگر: اُمّیت به معنای این هست که شخص، مثل زمان تولد از مادر، نزد کسی علم نیاموخته باشد؛ همچون حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) که خداوند در موردشان فرمودند: «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لاتَخُطُّهُ بِيَمينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُون [عنکبوت/48]؛ تو هرگز پیش از این کتابی نمیخواندی، و با دست خود چیزی نمینوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند». آیا مدعی پیامبری شما هم به همین شکل بوده است؟!
مبلّغ بهائی: بله حضرت بهاءالله هم به همین صورت بودهاند؛ به این دلیل که عبدالبهاء در مورد ایشان فرمودند: «در نزد جميع اهالی ايران مسلّم كه در مدرسهای علمی نياموختند و با علما و فضلا معاشرت ننمودند».[1]
پژوهشگر: این ادعای شما در حالیست که به اعتراف منابع بهائی، جناب بهاء در کودکی درس خواندهاند: «از قرار معلوم فقط مقدمات خواندن و نوشتن را نزد پدر و بستگان خود آموخته...».[2]
مبلّغ بهائی: خُب درس خوانده بودن در کودکی که به حساب نمیآید؛ مهم اینست که ایشان طبق روال متداول، تحصیلات نداشتهاند.
پژوهشگر: اگر معنای اُمّی را متوجه میشدید چنین ادعایی مطرح نمیکردید! از طرفی جالب است بدانید نه فقط در سنّ کودکی، بلکه در سنّ جوانی و بزرگسالی هم تحصیلات داشتند؛ همچنان که به اعتراف عمهی ایشان میخوانیم: «جناب ميرزای ابوی (: بهاءالله) كه از بدايت عمر كه به حد بلوغ رسيد بواسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب، اشتغال به درس و اهتمام بمشق داشته آنی خود را از تحصيل مقدمات فارغ نمیگذاشتند. پس از تحصيل مقدمات عربيت و ادبيت، به علم و حكمت و مطالب عرفان مايل گرديده كه بفوايد اين دو نائل آيند. چنانكه اغلب روز و شب ايشان معاشرت حكمای ذیشأن و مجالست عرفاء و درويشان مشغول بود. وقتی صور اسرافيل ظهور دميده شد، ايشان مردی بودند كه اكثر كلمات و عبارات عرفاء و حكما را ديده...».[3]
مبلّغ بهائی: به هر حال ایشان هر موقع که میخواستند، علوم و کتابها نزدشان حاضر میشده و شاید حضورشان در مجالس درس، برای احترام به برخی بزرگان زمانشان بوده است!
پژوهشگر: این چه ادعایی است که شما دارید؟! پیامبرخواندهی شما بارها اعتراف کرده که به خاطر جهلش به کتابها مجبور به مراجعه به آنها میشده! به طور مثال، اعتراف رجوع به کتابهای کریمخان کرمانی ایشان را دیدهاید: «این بنده چون ذکر او بسیار شنیده بودم اراده نمودم که از رسائل او قدری ملاحظه نمایم. هرچند این بنده اقبالی به ملاحظهی کلمات غیر نداشته و ندارم ولیکن چون جمعی از احوال ایشان سؤال نموده و مستفسر شده بودند، لهذا لازم گشت که قدری در کتب او ملاحظه رود و جواب سائلین بعد از معرفت و بصیرت داده شود... با وجود این کتاب را طلب نموده و چند روز معدود نزد بنده بود و گویا دو مرتبه در او ملاحظه شد. از قضا مرتبه ثانی...».[4]
با این حال چطور مدعی هستید که جناب بهاء دارای علم الهی و احاطه به تمامی کتابها داشته است؟!
پینوشت:
[1]. عباس افندی، مفاوضات، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1920 م، ص 20.
[2]. محمدعلی فیضی، حضرت بهاءالله، لانگنهاین آلمان: لجنهی ملّی نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی، نشر دوم، 1990 م، ص 18.
[3]. عزیه نوری، تنبیه النائمین، بیجا: بینا، بیتا، ص 4.
[4]. حسینعلی نوری، ایقان، هوفمایم آلمان: مؤسسهی ملّی مطبوعات بهائی، 1988، صص 122-121.
افزودن نظر جدید