علّت اختلاف در بهائیت پس از بهاءالله چیست؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پس از مرگ پیامبرخواندهی بهائی، آتش اختلافات میان فرزندان او شعلهور شد. نتیجهی این اختلافات و فحاشیهای صورت گرفته [1]، به جدایی و انزوای فرزندان مخالف عباس افندی انجامید. در ادامه و زمان ریاست شوقیافندی بر این فرقه، طرد و اخراج بهائيان به درجهای رسيد كه تمام نسل پیامبرخواندهی بهائی، برچسب انحراف و فساد خوردند و از بهائيت اخراج شدند.[2] پس از مرگ شوقی نیز بهائیان به دستههایی نظیر سهرابی، بیتالعدلی و ارتدکس، منشعب شدند. [3] در نتیجه، پیامبرخواندهای که داعیهی وحدت عالم انسانی به او نسبت داده میشود [4]، این شکافها و انشعابات موجب رسواییاش شد.
اما به راستی چرا اين اختلافات به وقوع پیوست؟! جواب این سؤال را میتوان از سخنان پیامبرخواندهی بهائی يافت: «مَثلُکم کَمعین المَاء إذا تَغیَّر مَنبعُها یَتغیَّر أنهارُ الَّتی تنشعب مِنها [5]؛ مَثلِ شما همانند چشمهی آب است که هر وقت سرچشمه فاسد شود، نهرهایی هم كه از آن به وجود میآيند فاسد میشوند... همچنين به انسان نگاه كنيد، هرگاه قلبش فاسد شود تمام اركان بدنش فاسد میشوند. و همچنين است درخت كه هرگاه ريشهاش فاسد شود شاخهها و برگ و ميوههايش فاسد میشوند».
آری؛ اگر درخت پیامبرخواندهی بهائی فاسد نبود و بر سر جانشینی باب با برادر خود صبح ازل به نزاع نمیپرداخت، شاید امروزه شاهد این میزان از شکاف در بهائیت نبودیم و ادعای وحدت عالم انسانی از سوی بهائیت، کمی معقولتر میبود.
پینوشت:
[1]. ر.ک: فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 5، 346-345.
[2]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: ناقضان احترام به ذیالقربی بهاءالله
[3]. ر.ک: اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، تهران، مؤسسه تحقیقی رائین، بیتا، (به نقل از: مرتضی احمدی، تاریخ و نقش سیاسی رهبران بهائی)، صص 16-15.
[4]. ر.ک: عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، صص 146-145.
[5]. حسینعلی نوری، آثار قلم أعلی، کانادا: مؤسسهی معارف بهائی، چاپ سوم، 2002 م، ج 2، لوح: 90، ص 603.
افزودن نظر جدید