آنچه بهاءالله برای خود نمیپسندید به دیگران نسبت میداد!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مدعی پیامبری بهائیت، ادب را لباس منتخب خود دانسته: «اَلْاَدَبُ قَمِیصی بِهِ زَینَّا هَیاکِلَ عِبَادِنَا الْمُقَرَّبِینَ؛ (ترجمه:) ادب پیراهن من است که بر بندگان مقرب خود میپوشانم»[1] و پیروانش را از انتساب القابی به دیگران، که خود دوست نمیدارند، منع کرده است: «یا ابنَ الوجود لا تنسب إلی نفس ما لا تحبّه لِنفسک و لا تَقُل ما لا تَفعَل [2]؛ ای فرزند وجود، به کسی نسبت نده آنچه را برای خود دوست نداری و مگو آنچه انجام نمیدهی».
این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائی، انواع و اقسام القاب زشت و زننده را نثار غیربهائیان کرده، که در ادامه به چند نمونهی آن اشاره خواهیم نمود: او با کرم و مگس خواندن غیربهائیان گفته است: «لا تَری المُشرکین إلّا کخراطین الأرض و لا زماجیرهم إلّا کطنین الذّباب [3]؛ مشرکین (: بخوانید غیربهائیان) را نبینید جز مانند کرمهای خاکی و صدایشان را همانند وز وز مگس». او همچنین با سگ خواندن مخالفینش گفته است: «و لَو انّی فی تلکَ الأیام الَّتی أحاطَتنی کِلاب ُ الأرضِ و سَبُعُ البِلادِ [4]؛ و اگر در آن ایام که توسط سگان زمین و درّندگان سرزمینها احاطه شده بودم». وی در جایی دیگر، مخالفین خود را با لقب خوک خطاب کرده است: «اُفٍ لکَ یا خنزیر و بما اکتسبت یَداک [5]؛ اُف بر تو ای خوک بخاطر آنچه که انجام میدهی».
با این حال، پیامبرخواندهی بهائی یا از انتساب چنین القابی به خود استقبال میکرده و یا میان گفتار تا عمل او، بسیار فاصله وجود داشته است!
پینوشت:
[1]. یوسف قدیمی، گلزار تعالیم بهایی، نسخهی الکترونیکی، ص 25.
[2]. حسینعلی نوری، کلمات مکنونه (عربی)، نسخهی الکترونیکی (کتابخانهی مراجع بهائی)، شماره: 29.
[3]. حسینعلی نوری، آثار قلم أعلی، کانادا: مؤسسهی معارف بهائی، چاپ سوم، 1996 م، ج 1، لوح: 20، ص 183.
[4]. حسینعلی نوری، جواهرالأسرار، عبارت دوم، ص 4.
[5]. اشراق خاوری، رحیق مختوم، تهران: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 130 بدیع، ج 2، ص 27.
افزودن نظر جدید