بهائیت و حکم تقیه در دفن اموات!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شوقی افندی (به عنوان اولین ولیامر بهائیت) تقیه و کتمان عقیده را حرام دانسته و حتی در جایی که ابراز عقیده منجر به تلف جان شخص محترمی شود، باز هم ابراز عقیده را بر نجات جان آدمی مقدم دانسته است؛ همچنان که او در پاسخ به سؤالی گفته است: «دربارهی اینکه آیا صلاح است به خاطر نجات کسی، به غیرحقیقت سخنی گفته شود؟ حضرت ولی امرالله عقیده دارند، ما به هیچوجه، نباید بر خلاف حقیقت صحبتی بکنیم... البته ما نباید در ابراز مطلب، پیشدستی کنیم، مگر مستقیماً از ما خواسته شود».[1]
اما جالب است بدانیم شوقی افندی در عین حال، کتمان عقیده در خصوص نوع دفن اموات بهائی (به سمت قبلهی مسلمانان) را تا قبل از علنی شدن مسلک بهائیت، جایز برشمرده است: «لذا باید عموم یاران در ایران چه در مرکز و چه در ولایات، اموات را بر وضع سابق یعنی بر حسب قاعده اسلامی دفن نمایند و هروقت اجرای احکام الهیه بر حسب لوح مبارک به هیچوجه سبب وحشت قلوب نگردد».[2]
اما این حکم شوقی افندی از دو جهت با مشکل مواجه است:
اول: در حالی که پیشوایان بهائی همچون عباس افندی، تمام طول عمر خود را در تقیه به سر برده و حتی تا آخرین جمعهی عمر خود در نماز جماعت مسلمین شرکت کرده و خود را مسلمان جا میزدند [3]؛ دیگر اجبار بهائیان به ابراز عقیده و تحمل ضرر و مشقات، منطقی و منصفانه نیست.
دوم: اگر به راستی تقیه و کتمان عقیده نزد خدای بهائیت قبیح است و حتی برای حفظ نجات جان اشخاص جایز نیست، پس چه دلیلی برای استثنای آن وجود دارد؟! آیا ابراز عقیده تنها در دفن بهائیان به سمت قبر حسینعلی نوری در اسرائیل، موجب وحشت قلوب میگردد و سایر احکام غیرانسانی بهائیت (نظیر زنده سوزاندن شخصی که خانهای را آتش زده [4]) اینگونه نیست؟!
پینوشت:
[1]. سندهای مطرح شده در شبکهی بهائی: نمونه حیات بهایی، ص 9؛ دعا و تفکر، ص 10.
[2]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 143.
[3]. ر.ک: شوقی افندی، قرن بدیع، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 125 بدیع، ج 3، ص 318.
[4]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، ص 56، بند: 62.
افزودن نظر جدید