امام علی (علیه السلام)؛ همان صدیق اکبر
نوشته پیش رو به بررسی یکی از روایات نبوی (صلیاللهعلیهوآله) که در ستایش امیرمؤمنان (علیهالسلام) است، میپردازد. در جوامع حدیثی اهل سنت به نقل از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) آمده است: «راستگویان (صدیقون) سه نفر هستند: حبیب نجار (مومن آل یاسین)، حزقیل (مومن آل فرعون) و برترین ایشان علی بن ابیطالب است.»[1]
این روایت بدون شک بر برتری امیرالمؤمنین در ویژگی صداقت دلالت دارد. صدیق کسی است که حقایق اشیاء را درک کرده و حق میگوید و حق عمل میکند[2] و این خصلتها در وجود امیرمؤمنان موج میزند. اما در باور ابنتیمیه روایت صدیقون فاقد اعتبار است و دلیل وی بر این دیدگاه وجود عمرو بن جمیع در رجال این روایت است که از منظر ابنتیمیه، او کذاب و خبیث شناخته شده است.[3]
در نقد این منظر باید بیان داشت که شیوه ابن تیمیه در تقابل با خصم (دشمن) او را به دوگانگی در وثاقت رجال میکشاند. چرا که ابن تیمیه در اینجا و به خاطر عدم کرنش در مقابل یکی از فضائل امیرمؤمنان، شخص عمرو بن جمیع را کذاب میخواند و در مساله عدم مخلوق بودن قرآن در تقابل با معتزله، به روایت او استناد میکند.[4] علاوه بر این روایت صدیقون از سوی علمای اهل سنت به عنوان روایتی مقبول، پذیرفته شده است. به عنوان مثال مناوی درباره امیرمؤمنان (علیهالسلام) پس از این روایت میگوید: «حضرت، صدیق اعظم این امت است؛ چرا که خود او فرمود: من صدیق اکبر هستم و نباید غیر من کسی این کلام را بگوید.»[5]
پینوشت:
[1]. «قال رسول الله الصدیقون ثلاثه حبیب النجار مومن آل یاسین الذی قال: یا قوم اتبعوا المرسلین [یس/20] و حزقیل مومن آل فرعون الذی قال: اتقتلون رجلا ان یقول ربی الله [غافر/28] و علی بن ابی طالب الثالث و هو افضلهم». شیبانی، احمد، فضائل الصحابه، بیروت، موسسه الرساله، 1403 ق، ج 2، ص 627. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، بیروت، دار الفکر، 1419 ق، ج 42، ص 43 و 313.
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، 1417 ق، ج 4، ص 408.
[3]. ابنتیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه النبویه، موسسه القرطبه، بی جا؛ 1406 ق، ج 7، ص 225.
[4]. ابنتیمیه، همان، ج 2، ص 252.
[5]. «فهو صدیق هذه الامه الاعظم، ولهذا قال: انا الصدیق الاکبر لا یقولها غیری». مناوی، محمد عبدالرئوف، التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ریاض، مکتبه الامام الشافعی، 1408 ق، ج 2، ص 205.
افزودن نظر جدید