اولیای الهی از نگاه صوفیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- از مولفههای اقبال به صوفیه کرامت داشتن اولیاء تصوف است. در نظر برخی از صوفیه قرن چهارم، کرامت به خودی خود اعتبار نداشت و صرفا ابزاری جهت کسب آرامش خاطر تلقی میشد و آنان پیشوای خود را در این راه ابراهیم (علیه السلام) میدانستند؛ آنگاه که خدا خواست چگونگی زنده ساختن مردگان را به وی نشان دهد، تنها برای آنکه دلش آرام گیرد.(بقره/260) [چشیدن طعم وقت؛ مقامات کهن و نویافته بوسعید، ص 252] اما کمکم این باور رنگ باخته و جای خود را به دیگر باورها داد؛ تا جایی که برخی از صوفیه معتقد شدند: «اولیاء الله کسانی هستند که مقام قدسی دارند و به خدا نزدیکترند و نشانه نزدیکی آنها این است که قادر به اعمال فوق الطبیعه هستند. یعنی کرامات و خوارق عادت دارند.»[تاریخ تصوف در اسلام، ج 2، ص 241] بنابراین شاید بتوان گفت در برههای از زمان کرامتتراشی برای بزرگان صوفیه عیب بوده، ولی کمکم صوفیه به این باور رسیدند که بزرگانی که دارای کرامت نباشند، شایستگی تبعیت ندارند. بنابراین مریدان روی به کرامتتراشی برای پیران خود کردند. به دنبال چنین رفتاری از صوفیه، تمییز کرامت واقعی از غیر واقعی ناممکن شد و مساله کرامت با کرامتتراشی ممزوج شد.
پینوشت:
کدکنی شفیعی، چشیدن طعم وقت؛ مقامات کهن و نویافته بوسعید، سخن، تهران، 1385، ص 252
غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، تهران، ج 2، ص 241
افزودن نظر جدید