تناقضگویی در کلام مشایخ شیخیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شاخصههای اصلی تمامی فِرَق ضاله و گمراه در طول تاریخ، تناقضات گفتاری و رفتاری سرکردگان این فِرَق بوده است. مکتبی که از وحی سرچشمه نگیرد، دچار تزلزل و انحراف است. فرقهی شیخیه نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. بزرگان فرقهی شیخیه در آثار، گفتار و رفتار خویش دچار تناقضات آشکاری شدهاند و هرگاه کسی به ایشان اعتراضی کند، سخن یا رفتار گذشتهی خود را توجیه میکنند. گاهی در مقام تقیه سخنی میگویند، ولی در مباحث علمی آزاد و در کرسی تدریس سخن دیگری را ابراز میکنند.
یکی از مهمترین این تناقضات، معرفی شخصی در جایگاه رکن رابع و ناطق واحد است. کریمخان کرمانی در خصوص نفی رکنیت خود مینویسد: «گاه باشد كه بگويند كه فلاني خود را ركن رابع و ركن رابع را هم منحصر در فرد و مفترض الطاعه ميداند... به حق حضرت بقية الله (عجل الله فرجه) كه مجموع اينها افتراست.» [1] در مقابل محمدخان در خصوص مقام ناطقیت رشتی مینویسد: «ايشان را [یعنی سید کاظم را] أعلم از كل شناختيم كه مرجع جميع علما بودند. حال هم يك همچون اعلمي كه همه عدول رجوع به او كنند و او ناطق باشد، چه از جانب ناطق، چه از جانب امام به فرمايش سيد مرحوم لازم است، عدول هم سر جاي خود هستند.» [2] محمدخان کرمانی در این عبارت با کنایه و غیر مستقیم، سید کاظم را ناطق میداند و او را أعلم از کل مشایخ و مرجع جمیع علما معرفی میکند. نمونهی این تناقضات، بسیار در کلام مشایخ شیخیه دیده میشود که نشانهی غیر وحیانی بودن مکتب ایشان است.
پینوشت:
[1]. کریمخان کرمانی، شرح اصطلاح رکن رابع، نسخهی الکترونیکی، ص 6-7.
[2]. محمدخان کرمانی، رسالهی اسحاقیه، نسخهی الکترونیکی، ص 209.
افزودن نظر جدید