سوء استفاده عطار از نام امام صادق(ع) در تذکرة الاولیاء
پایگاه جامع فرق،ادیان و مذاهب_ در جواب سوال یکی از کاربران در مورد این مطلب که؛ چرا به عطار و کتاب تذکرهی وی ایراد وارد است و او در برابر ائمه (علیهمالسلام) قرار میگیرد در حالی که عطار در ابتدای کتاب، فضایل و روایاتی از حضرت صادق (علیهالسلام) مطرح کرده، پس چگونه میتوان به این کتاب و نویسندهی آن اشکال وارد کرد؟ این پرسش دارای پاسخ نقضی و حلی است.
جواب نقضی: بسیاری از بزرگان مذاهب و ادیان، همچون ابن ابی الحدید و جرج جرداق، فضایلی را از ائمهی معصومین (علیهمالسلام) ذکر کردهاند، اما نسبت به جایگاه والای ائمه و اطاعت محض از آنان، عقیدهای سست داشتند، حال با این اوصاف میتوان این افراد را مطیع امامان و از پیروان واقعی آنان دانست؟!
جواب حلی: 1-عطار نیشابوری با آوردن نام امام ششم در اول کتاب، به نوعی خواسته حضرت را بهعنوان یکی از مشایخ و سرسلسلهی صوفیان معرفی کند و اینچنین شیعیان و مردم را فریب دهد.
2-در فضایل و روایاتی که عطار در شأن حضرت نقل کرده یکسری احادیث مجعول بهچشم میخورد که اصلا در کتب روایی، چنین سخنی از حضرت نقل نشده است. مانند این قول امام (علیهالسلام) در تذکره: «الهام از اوصاف مقبولان است و استدلال ساختن كه بىالهام بود، از علامت راندگان است»[تذکره، ج1، ص14] بنابراین، ذکر امام صادق (علیهالسلام) در این کتاب، بههیچ وجه نمیتواند تأیید این کتاب و نویسنده آن باشد.
پینوشت:
فريد الدين عطار نيشابورى، تذكره الأولياء، رينولد آلين نيكلسون، نشر ليدن، چاپ اول، 1905 م، ج1، ص11.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عطار نیشابوری در کتاب تذکرة الاولیاء، شرح عدهای از اشخاص و بزرگان را آورده و کرامات و سخنانی را نیز دربارهی آنان ذکر کرده است. اما مطلب مهم و قابل ذکری که در بین این اسامی بهچشم میخورد این است که اکثر افراد و شخصیتهای ذکر شده در این کتاب، از اولیاء، مشایخ و سران تصوف هستند، که عطار با نقل فضایل و کرامات خیالی دربارهی این افراد، در واقع خواسته است مقام و رتبهی آنان را تا حد امام معصوم بالا ببرد تا با فریفتن مردم، مقام ولایت را برای صوفیان اثبات کند. ممکن است برای عدهای این سؤال پیش بیاید که چگونه میتوان عطار را مخالف ائمهی معصومن (علیهمالسلام) قرار داد در حالی که در بین این افراد، شرح حال بزرگانی از شیعه، همچون امام صادق (علیهالسلام) و اویس قرنی نیز ذکر شده است.
برای پاسخ به این سؤال دو جواب داده میشود یکی نقضی و دیگری حلّی.
جواب نقضی: اینکه بگوییم عطار در کتاب خود، از امام صادق (علیهالسلام) نام برده و فضایلی دربارهی او نقل کرده، پس دلیل بر ارادت و اطاعت عطار بر حضرت خواهد بود، دلیلی کاملا سست و بیاساس است، چنانچه بسیاری از بزرگان و شخصیتهای مشهور از اهلسنت و مسیحیت و دیگر ادیان و مذاهب، همچون ابن ابی الحدید، جرج جرداق و دیگران، فضایلی را از ائمهی معصومین (علیهمالسلام) ذکر کردهاند و حتی کتابهایی در این زمینه نوشتهاند که نشان از محبت آنان به اهلبیت بود، اما نسبت به جایگاه والای ائمه و اطاعت محض از آنان، عقیدهای سست داشتند، حال با این اوصاف آیا میتوان این افراد را مطیع امامان و از پیروان واقعی آنان دانست؟!
اما جواب حلی: دربارهی ذکر نام امام صادق (علیهالسلام) و شرح فضایل وی در ابتدای کتاب تذکره، نکاتی قابل ذکر است؛
1- معرفی حضرت بهعنوان یکی از مشایخ صوفیه
عطار نیشابوری با آوردن نام امام ششم در اول کتاب، به نوعی خواسته حضرت را بهعنوان یکی از مشایخ و سرسلسلهی صوفیان معرفی کند و اینچنین شیعیان و عوام را فریب داده تا گمان کنند فرقه صوفیه نیز امامان معصوم (علیهمالسلام) را قبول داشته و از آنان اطاعت میکنند. در حالی که این صوفیان در زمان امام صادق (علیهالسلام) اصلا مطیع حضرت نبوده و اعمالی انحرافی، غیر آنچه اسلام سفارش کرده، انجام داده و در جامعه رواج میدادند. در واقع يکی از انحرافات و بدعتهایی که در زمان امام صادق (علیهالسلام) در ميان مسلمانان پيدا شد، مسئله تصوف و صوفيگری است. مورخان و حتی نويسندگان خود صوفيه نيز نوشتهاند: «تا آن زمان نامی از تصوف و صوفيگری نبود و کسانی که به دين بسيار علاقه نشان میدادند، عُبّاد و زُهّاد خوانده میشدند، تا اينکه در زمان امام صادق (علیهالسلام) اسم صوفی و طريقهی تصوف پيدا شد و عدهای از خواص اهل سنّت، نام صوفی را بر خود نهادند و نخستين کسانی که وی را صوفی خواندند، ابوهاشم کوفی بود و پيش از وی کسی را به اين نام نخوانده بودند.»[ جامي، نفحاتالانس، ص 31]
2- جعل احادیث
در فضایل و روایاتی که عطار در شأن حضرت جعفربن محمد (علیهالسلام) نقل کرده یکسری احادیث مجعول بهچشم میخورد که اصلا در کتب روایی، چنین سخنی از حضرت نقل نشده است. مانند این قول امام (علیهالسلام) در تذکره: «الهام از اوصاف مقبولان است و استدلال ساختن كه بىالهام بود، از علامت راندگان است»[تذکره، ج1، ص14] و یا این قول حضرت (علیهالسلام): «سرّ معاينه مرا آنگاه مسلّم شد، كه رقم ديوانگى بر من كشيدند»[همان، ص14]
3- انکار معصومیت امام صادق(علیهالسلام)
در تذکرة الاولياء آمده كه: « نقل است امام با موالى خود روزى نشسته بود، ايشان را گفت: «بياييد تا بيعت كنيم و عهد بنديم كه هر كه از ميان ما در قيامت رستگارى يابد، همه را شفاعت كند» ايشان گفتند: «يا ابن رسول اللّه! تو را به شفاعت ما چه حاجت؟ كه جدّ تو شفيع جمله خلايق است» امام صادق گفت: «من بدين افعال خود شرم دارم كه به قيامت در روى جدّ خود نگرم»[همان، ص12] از اين روايت علاوه بر جعلی بودن حديث، اينگونه استنباط میشود كه عطار با وجود تکریم فراوانی که برای امام جعفر صادق (علیهالسلام) قائل است، وی را معصوم نمیداند.
4- راویان صوفی و مخالف امام صادق (علیهالسلام)
نکتهی دیگر در رابطه با فضایل و احادیثی که از امام صادق (علیهالسلام) در تذکره نقل شده، این است که راویان این احادیث، مخالف مذهب امام هستند، که از اهل سنت و از صوفیان بهنام در آن دوره بودند. بهعبارتی از اصحاب مشهور امام صادق (علیهالسلام) همچون زرارة بن اعين، جميل بن دراج، محمد بن مسلم طائفى، هشام بن حکم، هشام بن سالم و ابوبصير هیچ اشارهای نشده است. موقعيت امام صادق (علیهالسلام) از لحاظ زهد و تقوا و علم و کمال طوری بود که صوفيان رياکار، خود را ناچار میديدند برای تحکيم موقعيت خود و فريب مردم به محضر امام صادق (علیهالسلام) رفت و آمد داشته باشند. گزارشها و روایاتی حاکی از اعتراض سران صوفیه چون سفیان ثوری و عباد مصری به امام صادق (علیهالسلام) وجود دارد که همگی نشانگر این است که عمدهی اندیشه صوفیه در آن دوره، اعتقاد به زهد افراطی، دنیاگریزی و عدم تلاش برای کسب روزی بوده است، مانند جریان اعتراض سفیان ثوری به لباس حضرت که در تذکره ناقص آمده است. در این روایت سفیان ثوری بعد از اینکه از جواب حضرت درمانده میشود دوستان خود را نزد حضرت میآورد که امام صادق (علیهالسلام) به سفیان و طرفداران وی فرمودند: «از اين راه ناصواب دست برداريد و خود را به آداب واقعی اسلام تربيت کنيد از آنچه خدا امر و نهی کرده تجاوز نکنيد و از پيش خود دستور نتراشيد و در مسائلی که نمیدانيد، مداخله نکنيد، علم آن مسائل را از اهلش بخواهيد، در صدد باشيد که ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه و حلال را از حرام باز شناسيد اين برای شما بهتر و آسانتر و از نادانی دورتر است، جهالت را رها کنيد که طرفدار جهالت زياد است به خلاف دانش که طرفدار کمی دارد، خداوند فرمود بالاتر از هر صاحب دانشی دانشمندی است.» [فروع کافی، ج 5 صص 65ـ 71]
5- مبارزه امام صادق (علیهالسلام) با صوفیان
در روایتهای مختلفی مانند روایت بالا، امام صادق (علیهالسلام) کاملا با اندیشه و عقاید صوفیان مبارزه کرده و به مردم توصیه میفرمودند که علاوه بر مبارزه علیه آنان، کوچکترین تمایلی نیز به آنان نشان ندهند، اما با این حال صوفیهای نسلهای بعد، برای جلب عوام، سلسله ارشاد خود را به امامان شيعه نیز نسبت داده و برخی از امامان را جزء مشايخ طريقت شمردهاند، که این شیوه را عطار نیشابوری نیز در کتاب تذکره بهکار بسته است. بنابراین ذکر امام صادق (علیهالسلام) در این کتاب، بههیچ وجه نمیتواند تأیید این کتاب و نویسنده آن باشد.
پینوشت:
فريد الدين عطار نيشابورى، تذكره الأولياء، رينولد آلين نيكلسون، نشر ليدن، چاپ اول، 1905 م، ج1، ص11.
جامی، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس، بهتصحیح مهدی توحیدیپور، تهران، نشر سعدی، 1366ش، ص31.
کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، قم، انتشارات قدس، 1388ش، ج5، صص65-71.
افزودن نظر جدید