نقش بهائیت در جدایی بحرین از ایران
واژهی وطن و حفاظت و هراست از آن، نزد پیشوایان بهائی، نامأنوس و ناآشنا به شمار میرود. حال اگر قدرت دست خائنان با چنین تفکری نیز قرار گیرد، دیگر میبایست فاتحهی استقلال آن کشور را خواند. ماجرای جدایی بحرین از ایران با بازیگری عوامل بهائی چون امیرعباس هویدا؛ نمونهی بارزی از این وطنفروشیها به شمار میرود.
با توجه به سیرهی پیشوایان بهائیت، واژهی وطن و حفاظت آن، اصطلاحی ناآشنا و بیارزش نزد بهائیان است.(عباس افندی، خطابات، ج 2، ص 6-5) بالتبع هنگامی که حفاظت و حراست از وطن نزد عدّهای که قدرت نیز دست آنان است بیارزش شود، دیگر فاتحهی استقلال آن کشور را باید خواند.
دورهی پهلوی که عصر تاخت و تاز بیحد و حصر بهائیت در ایران به شمار میرود؛ یکی از صفحات ننگین عصر پهلوی، با بازیگری عناصر بهایی و در رأس آنها امیرعباس هویدا رقم میخورد. ماجرای جدایی بحرین از ایران و استقلال آن، در سایهی حمایت و خواست انگلستان، در سال 1349 اتفاق افتاد و مقامات خائن پهلوی و بهائی، استقلال بحرین را به رسمیت شناختند.(نیمهی پنهان، ص 186)
پینوشت:
عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه ملّی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، ص 6-5؛ همچنین 147.
امیرعباس هویدا، نیمهی پنهان، بیجا: کیهان، چاپ پنجم، 1387، ص 186.
افزودن نظر جدید