مفاسد عزلت نشینی صوفیانه

  • 1396/01/21 - 10:35

عزلت‌نشینی ازجمله آدابی است که افراط‌ و تفریط صوفیه در این عمل سبب ایجاد انحراف و مفسده در آن شده است. که ازدواج نکردن و روی آوردن به جوانان زیبارو و توهم و مشوش شدن عقل ازجمله این انحرافات و مفسده‌هاست که برخاسته از خلوت‌نشینی‌های افراطی است. که بزرگانی از صوفیه نیز به  این شکل از خلوت‌نشینی صوفیه انتقاد کرده‌اند و آنان را انسان‌های گمراه خطاب کرده اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ افراط‌ و تفریط در هر یک از سنن و آموزه‌های اسلامی سبب انحراف در آنها و دیگر سنن اسلامی می‌گردد، چرا که ممکن است هر یک از این سنن و آموزه‌ها  با یکدیگر ارتباط داشته و دیگری را تحت تأثیر خویش قرار دهد و سبب ایجاد انحراف و مفسده در آن شود که بدین ترتیب جنبه معنوی و روحانی خود را از دست خواهد داد. عزلت و خلوت‌نشینی را می‌توان از جمله سنن و آموزه‌هایی به شمار آورد که افراط‌ و تفریط در آن سبب تأثیرگذاری بر خود و دیگر آموزه‌های اسلامی می‌گردد تا جایی که انحراف و مفسده در آن نقش بیشتری را ایفا می‌کند.
بیتوته کردن طولانی سالک در خانقاه و کوه‌ها و صحراها از جمله این افراط و تفریط‌‌هاست که در بین صوفیان اهتمام زیادی به آن می‌شده است و ماه‌ها بلکه سال‌ها در خلوت و عزلت به سر می‌بردند و گاه نیز سالک را مجبور به انجام چله‌های متعدد و متناوب می‌کردند که همه اینها انحرافات و مفاسدی را برای عزلت‌نشین و خانواده‌اش به همراه داشته است، که روی آوردن به جوانان امرد و زیبارو از جمله این انحرافات است که بیتوته‌های طولانی مدت و دور بودن از خانواده و ترک ازدواج سبب ایجاد انحراف در بین خلوت‌نشینان در خانقاه‌ها شد، چراکه مریدان در خانقاه اجتماع کرده و همان‌جا زندگی می‌کردند و شب و روز خود را در حجره‌های خانقاه زیر نظر شیخ سپری می‌کردند[1] زیرا مشایخ آنها ازدواج را موجب گرایش به مسائل دنیایی[2] و دور شدن از عبادت می‌دانستند. ابن جوزی در این باره به سخن غزالی انتقاد کرده و می‌گوید: «عجیب است از غزالی که می‌گوید: مرید را نسزد که خود را به ازدواج گرفتار کند و از عبادت بازدارد و به زن اُنس گیرد، که هر کس با غیر خدا انس گرفت به او نپردازد.» اما در حالی برخی از صوفیه ازدواج را ترک کرده و آن را سبب غفلت از عبادت می‌دانند که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَه [روم/21] برایتان از (جنس) خودتان همسرانی آفرید تا به آنها آرام گیرید و بین شما دوستی و مهربانی مقرر داشت.»
ازجمله مفاسد بیتوته طولانی مدت برای سالک، ایجاد توهم و مشوش شدن عقل سالک است، چراکه سالک خود را از حضور در اجتماعاتی مثل نماز جماعت و دیدار با اقوام و نزدیکان مرحوم کرده است. باخرزی می‌گوید: «بسیار اشخاصی را دیدیم که در خلوت عقل او مشوش شد و جنون به ایشان راه یافت و شاید که آن از شومی اصرار بر ترک جماعت و جمعه باشد.»[3] درواقع یکی از مهم‌ترین علل این اتفاق، اعتقاد بزرگان صوفیه به خلوت‌نشینی آن‌هم به نحوه افراطی آن است که با دوری از اجتماع و اعمال ریاضتی همراه است، کما اینکه شبلی در وصیت به یکی از مریدان خود می‌گوید: «تنهائی و خلوت را ملازم شو، نام خود را از میان قوم پاک کن، روی به دیوار بیاور تا آنگاه که بمیری.»[4] یا غزالی مقصود از ریاضت را خالی ساختن دل از غیر خدا دانسته و معتقد است که: «این ممکن نمی‌شود جز به خلوت گزیدن در یک جای تاریک و اگر جای تاریک یافت نشود سرش را در جبه‌ای یا گلیمی یا لنگی بپیچد تا نور به چشمش نخورد و چیزی نبیند که حواسش پراکنده شود، در این حالت است که ندای حق را می‌شنود و جلال حضرت ربوبی را مشاهده می‌کند.»[5] ابن جوزی محقق مشهور اهل‌سنت درباره این سخن غزالی می‌گوید: «از کجا اطمینان دارد که آنچه می‌یابد وسوسه و اوهام فاسد مالیخولیایی نیست، زیرا انسان در خلوت خیالاتی می‌شود به‌ویژه که سر خود را هم در پارچه‌ای پیچیده و چشم خود را بسته باشد!»[6] ابونصر سراج طوسی نیز در اشاره به این خسران و ضرر صوفیه از عزلت و خلوت‌نشینی افراطی می‌گوید: «هر کس دارای توانایی درون و آگاهی‌های عمیق نباشد و نفس را تکلیف به تنهایی و ناتوانی وادارد، آسیب و زیان به او رساند و چیزهایی را در انزوا از دست دهد که نتواند به کف آرد و پندارد که به مقام بزرگان و مخصوصان رسیده است، سخت گمراه است.»[7]
چنانچه بایزید نیز دوری صوفیه از اجتماع و ترک سنت‌های نبوی که در اجتماع صورت می‌پذیرد را مورد شماتت قرار داده و می‌گوید: «هر کس قرائت قرآن و پارسایی و همراهی جماعت و حضور در تشییع جنازه‌ها و عیادت مریضان را ترک کند و دم از تصوف زند، اهل بدعت باشد.»[8]
صوفیه با افراط‌ و تفریط در عزلت و خلوت‌نشینی باعث ایجاد انحراف در این آموزه و دیگر سنن اسلامی شدند، چراکه به خاطر بیتوته‌های طولانی مدت و ریاضتی از ازدواج به‌عنوان یک سنت نبوی دست کشیده و به شاهدبازی به‌عنوان یک عمل شیطانی رو آوردند و همچنین با جدا شدن از اجتماع و بیتوته در خلوت باعث پریشان حالی و مشوش شدن عقل و به‌وجود آمدن خیالات فاسد در مریدان خود شدند. چنانچه با مطالعه تاریخ بزرگان صوفیه در قرون مختلف می‌بینیم که بسیاری از ادعاهای فاسد و گزاف بزرگان صوفیه بعد از عزلت و خلوت‌نشینی‌های طولانی مدت و ریاضت گونه آنان بوده است که حکایت از پریشان حالی و تشویش عقل آنان داشته است.

پی‌نوشت:

[1]. شمیسا، سیروس، شاهدبازی در ادبیات فارسی، نشر فردوس، تهران، 1381، ص 128
[2]. ابن جوزی، ابوالفرج، تلبیس ابلیس، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، باب دهم، نشر دانشگاه تهران، 1368، ص 312
[3]. باخرزی، ابوالمفاخر یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، انتشارات دانشگاه تهران، 1383، ج 2، ص 312
[4]. همان، ص 294
[5]. ابن جوزی، ابوالفرج، تلبیس ابلیس، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، باب دهم، نشر دانشگاه تهران، 1368، ص 307
[6]. همان
[7]. ابونصر سراج طوسی، اللمع فی التصوف، اساطیر، چاپ دوم، 1388، ص 436 و 437
[8]. ابن جوزی، ابوالفرج، تلبیس ابلیس، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، باب دهم، نشر دانشگاه تهران، 1368، ص 210

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.