آیا بهائیان نسبت به سرنوشت هموطنان غیربهائی خود بیتفاوتند؟!
در شبکههای مجازی وابسته به تشکیلات بهائی، مقالهای تحت عنوان: «آیا بهائیان نسبت به سرنوشت هموطنان غیربهائی خود بیتفاوتند؟» منتشر شد. نویسندهی بهائی این مقاله، با فاکتور گرفتن تمامی جنایات و خیانتهای این تشکیلات به ایران و ایرانی، با ذکر مواردی خلاف واقع و گاه سبک، بهائیت را خادم به ایران و ایرانی معرفی نمود!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از مقالات منتشر شده در شبکههای مجازی وابسته به تشکیلات بهائیت، مقالهای تحت عنوان: «آیا بهائیان نسبت به سرنوشت هموطنان غیر بهائی خود بی تفاوتند؟» منتشر شد. نویسندهی این مقاله تمام سعی خود را بر آن داشت تا با بزرگ جلوه دادن این مسلک در ایران، خدماتی در تاریخ برای او بتراشد. نویسندهی بهائی، همچنین تلاش داشت تا با نسبت دادن کرامات و خدماتی به این فرقه، خیانات بیشمار آن را از ذهن خوانندگان پاک کند.
اکنون به مطالعهی بخشهایی از این مقاله میپردازیم: «بسياری از افراد مُشتاقند تا دريابند بهائيان، چه مشارکتهايی در ايران داشتهاند. سهم بابيان و سپس بهائيان در تغييرات فرهنگی ايرانی به سزا است... در واقع هرجا که کار مهم و مثبتی صورت گرفته، شايد بتوان رَدّی از آثار بهائی پيدا کرد... بهائيان از پيشگامان انديشه آزادی و فکر دموکراسی در ايران بودند... مهمترين تأثيری که بابيان و سپس بهائيان بر انديشه ايرانی گذاشتهاند، موضوع لزوم تغييرات بنيادين اجتماعی، گذار از سنت و نحوه برخورد با دنيای مدرن است. امروزه بسياری از کسانی که مدعی روشن انديشی در ايراناند، حرفهايی را میزنند که دَهها سال پيش از اين، بهائيان آن را به کاملترين وجه مطرح ساختهاند».[1]
اینک که بخشی از اظهارات نویسندهی بهائی (در خصوص خدمات خیالی این تشکیلات به ایران) را ملاحظه نمودیم، در ادامه لازم میدانیم توجه شما را به خدمات واقعی این مسلک به ایران و ایرانی در قالب چند نکته، جلب نماییم.
نکته اول: اساساً واژهی وطن در کلام پیشوایان بهائی، معنا و مفهوم ندارد. به طور مثال، دومین پیشوای بهائی جناب عبدالبهاء، به بیوطنی خود افتخار نموده و مفهوم وطن را از اوهام بشری معرفی میکند: «همه عالم وطن من است و همه جا متوطن هستم هر جا نفوسی مثل شماها باشند، آنجا وطن من است. اصل وطن قلوب است. انسان بايد در قلوب توطن كند نه در خاک؛ اين خاک مال هيچكس نيست، از دست همه بيرون میرود، اوهام است؛ لكن وطن حقيقی قلوب است».[2] بنابراین، مقالهی نویسندهی بهائی، از ریشه و عنوان خطاست؛ چرا که نمیتوان هم بیوطنی را افتخار خود دانست و هم مدعی خدمت به آن شد.
نکته دوم: حتی اگر سخنان خیانتآلود رهبران بهائی را در خصوص خیانت به وطن، نادیده بگیریم، بازهم اقدامات سازمانی ایشان را در زمان اشغال ایران، در خصوص پرورش تفکرات ذلّتپذیری نمیتوان نادیده گرفت. تاریخ نشان داده که نه تنها بهائیان نسبت به بیوطنی خود افتخار میکنند، بلکه در قِبال تهاجم بیگانگان به این کشور، برای آنان فرش قرمز نیز پهن میکنند. چرا که پیشوایان بهائی عملاً، هرگونه عِرق ملّی را از پیروان خود ربودهاند. حکایت اِشغال همدان به دست بیگانگان و رفتار بیشرمانهی این تشکیلات در مقابله با آن، گواهی تلخ بر این مدعاست.[3]
نکته سوم: رهبران تشکیلات بهائیت اوج خیانت خود را نسبت به ایران و ایرانی، در مبارزه با جنبشهای ضداستعمار مردمی به نمایش گزاردند. آری، زمانی که کشورمان ایران، آماج حملات شرق و غرب بود، نه تنها تشکیلات بهائیت پیروان خود را به دفاع از ایران فرا نخواند، بلکه سعی بر آن داشت تا همسو با استعمارگران، جنبشهای مقاوم مردمی را نیز محکوم نماید.[4]
نکته چهارم: اما نمونهی زنده از خیانتهای تشکیلات بهائیت نسبت به ایران و ایرانی را میتوان در تلاش این فرقه، برای تحت فشار قرار دادن کشورمان در زمان کنونی مشاهده نمود.[5] به راستی که پیروان مسلک بهائیت به تأسی از پیشوایان خود، همواره در راه خیانت به ملّت ایران، گام برداشتهاند. چه زمان پهلوی که حکومت را قبضه کرده و از آن طریق خیانت مینمودند [6]؛ چه زمان حال که در انزوا قرار داشته و با مظلومنماییهای بیپایه و اساس و بیحد و حصر خود، سبب فشار بر کشورمان، در مجامع و سازمانهای بینالمللی میگردند.[7]
اما به راستی که با چه رویی، ستون پنجم استعمار و خائن به دین و کشورمان، از بیان خیانتها و جنایات خود در ایران چشمپوشی و با ذکر مواردی خلاف واقع و گاه سبک (نظیر استفاده از اولین حمام دوشدار در ایران [8])، خود را خادم به این مرز و بوم معرفی و تمامی روشن فکران را مدیون خود میداند! آری؛ بنابه اعتراف نویسندهی بهائی، مهمترین هدفی که جریان بهائیت قصد اجرای آن در ایران را داشت، ترویج فرهنگ ذلّتپذیری میان ایرانیان بوده؛ که به لطف خدا تا کنون، محقق نشده است.
پینوشت:
[1]. به نقل یکی از کانالهای تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت.
[2]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنهی ملّی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، 127 بدیع، ج 2، صفحه 111.
[3]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: حکایت عجیب بهائیان و اشغال همدان!
[4]. نظیر این ادعا را میتوان در انتشار افکار صلحطلبانه در ایران جنگزده و غارت شده یافت؛ جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: کمک بهائیان به استعمارگران با نسخ حکم جهاد
[5]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: گزارش 122 صفحهای بهائیان بر علیه ایران
[6]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: ترویج بهاییت در عصر پهلوی
[7]. به طور مثال: ج. اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمهی سلیمانی، بیجا: مؤسسهی ملی مطبوعات امری، 133 بدیع، صص 101-100.
[8]. به نقل یکی از کانالهای تلگرامی وابسته به تشکیلات بهائیت: «ساختن اولين حمام دوش ايران در آباده توسط بهائيان و بازداشتن بهائيان از استفاده از حمامهای کثيف خزينه».
افزودن نظر جدید