مبارزه تصوف با تعقل

  • 1395/12/11 - 13:32

در بستر و مسلک صوفیگری، دوری از تعقل تا آنجا ترویج می‌شود که اثبات وجود خداوند با براهین عقلی هم مورد هجمه قرار می‌گیرد و دقیقاً در جایی که آیات قرآن برای اثبات وجود خالق دستور به تعقل و اندیشه و استفاده از علم داده، توسط صوفیان راه خطایی شمرده شده و ترک می‌شود و اگر عالمی با برهان اقامه‌ی دلیل کند، صوفیه در مقابل او به تمسخر روی خواهند آورد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رابطه‌ی اندیشه و تعقل با انسان، انتخاب او و نحوه‌ی زندگی کردنش، رابطه‌ای ژرف و عمیق است. اهمیت این موضوع در روایت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) کاملاً مشخص و روشن است؛ که فرمودند: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْل‏.[1] عقل نخستین چیزی است که خدا آفریده است». عقل به عنوان اولین ساخته‌ی پروردگار، وظیفه‌ی خطیر و سنگینی در شناخت خدا به مخلوقات و به خصوص انسان دارد. چراکه اگر انسانی نیاندیشد و از قوه‌ی فهم و درک خود استفاده نکرده و تعقل نکند، نه خالق را خواهد شناخت و نه هدف از خلقت را خواهد دانست و زندگی او در این دنیا عبث، بی‌نتیجه و بیهوده خواهد بود.
قرآن کریم بارها از مادهّ‌ی عقل استفاده کرده و با استفاده از واژه‌هایی چون «تعقلون‏» 24 بار، «يعقلون‏» 22 بار، «يعقلها» 1 بار، «نعقل‏» 1 بار، و «عقلوه‏» 1 بار، در صدد بوده تا اهمیت اندیشیدن را در وجود انسان زنده کند و او را ترغیب سازد تا برای رسیدن به حقیقت و کمال، از این نعمت بهره جسته و با کمک وحی الهی، راه مستقیم را بیابد. به همین دلیل در آیات قرآن کریم، راه مهم رسیدن به شناخت خداوند استفاده از تدبر و تعقل در آیات او دانسته شده و می‌فرماید: «إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتي‏ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ».[بقره/164] در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتی‌هایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و(همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخّرند، نشانه‌هایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و می‌اندیشند!»
اما در بین انسان‌ها کسانی هستند که راه تعقل، اندیشیدن و فکر کردن در مورد چیزهایی که خداوند دستور به تفکر در رابطه با آن را صادر کرده، بر خود و دیگران بسته‌اند! سران تصوف، در جامعه‌ی اسلامی از جمله آن افرادند که اندیشیدن را برای پیروان خود ممنوع ساخته‌ و یقیناً از این کار به دنبال منافع خود هستند. یکی از راه‌های ایشان برای تعطیلی تعقل، ترک مطالعه و نوشتن است؛ چنان‌که جنید بغدادی از سران سلاسل صوفی، خواندن و نوشتن که نتیجه‌ی اندیشیدن است را سبب پراکندگی اندیشه‌ی صوفی می‌داند؛[2] یا صوفی دیگری آغاز تصوف را پنهان ساختن دوات و قلم، پاره کردن دفاتر و فراموشی علم می‌داند![3]
در بستر صوفیگری، دوری از تعقل تا آنجا ترویج می‌شود که اثبات وجود خداوند با براهین عقلی هم مورد هجمه قرار می‌گیرد و دقیقاً در جایی که آیات قرآن برای اثبات خالق دستور به تعقل و اندیشه و استفاده از علم داده، توسط صوفیان راه خطایی شمرده می‌شود. می‌گویند شمس تبریزی از سران صوفیه و مراد بسیاری از مشایخ تصوف، روزی در مجلسی حاضر شد که عالمی می‌گفت: به دلیل قاطع وجود خدا را ثابت کرده‌ام. روز بعد شمس در حضور همان مخاطبان با لحنی کنایه‌آمیز اعلام کرد که شب پیش، فرشتگان را دیدم که به زمین فرود می‌آیند تا آن عالم را دعا کنند که وجود خداوند را ثابت کرده‌است؛ و سپس خطاب به آن عالم، ادامه داد؛ ای مردک! خدا ثابت است، اثبات او دلیلی نمی‌خواهد. اگر می‌توانی مقام خود را در پیش او ثابت کن که او بی‌دلیل ثابت است![4]
نتیجه‌ی این‌گونه رفتار و برخورد بزرگان صوفیه با اندیشمندان، دراویش را نسبت به تعقل در آیات الهی سست کرده و همان‌طور که دیده می‌شود، ایشان به جای بندگی خالق متعال، یوغ بندگی اقطاب و مشایخ را به گردن خود انداخته‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. رجال كشی، تعليقات ميرداماد استرآبادی، باب اختيار معرفة الرجال، ج‏1، ص 232
[2]. قاسم غنی، تاریخ تصوف دراسلام، انتشارات زوار، تهران 1388، ص 508
[3]. آیت الله مکارم شیرازی، عرفان اسلامی، انتشارات امام علی بن ابیطالب، قم 1395، ص 144
[4]. عبدالحسین زرین‌کوب، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، انتشارات سخن، ص 107

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.