نقد حجیت خواب و رؤیا در تصوف

  • 1395/12/03 - 13:06

سوء استفاده‌ی متصوفه از خواب و رؤیا برای اثبات حقانیت خود یکی از مسائلی است که امروزه در سلاسل مختلف ایشان مطرح است و همین امر سبب شده تا عده‌ای از مردم عوام به سخنان رمزگونه و خواب‌های پریشان ایشان توجه کنند و در دام پرخطر صوفیان بیفتند. نگاهی دقیق به بحث خواب و آنچه با انسان در ارتباط است به رهایی از دام شیادان صوفی، کمک خواهد کرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خواب و رؤیا به عنوان یکی از منابع حجیتی در تصوف مطرح است. به این معنا که اگر یک صوفی خوابی ببیند، فارق از این مطلب که این رؤیا در چه حالتی اتفاق افتاده، برای او حجت بوده و بسیار با اهمیت و قابل اعتناست.
خواب به عنوان یکی از نعمت‌های الهی که به بشر عطا شده، در زندگی روزمره‌ی انسان‌ها بسیار مهم و حیاتی است تا جایی که به طور متوسط، یک سوم از عمر افراد بشر در خواب می‌گذرد. مشاهده‌ی رؤیا امری طبیعی برای هر انسانی است که ممکن است تفسیر و تأویلی داشته باشد یا از اقسام خواب‌های پریشان[1] باشد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در روایتی به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «ما من عبد ینام الاّ عرج بروحه الی رب العالمین، فما رأی عند ربّ العالمین فهو حقّ، ثمّ اذا امر الله العزیز الجبّار بردّ روحه الی جسده، فصارت الرّوح بین السّماء والارض، فما رأته فهو اضغاثُ احلام»[2] هر انسانی بخواب می‌رود، روح او به پیش پروردگار عروج می‌کند و بالا می‌رود، پس هرچه در آن حالت مشاهده کرد، رؤیای حقیقی است؛ وقتی خداوند امر کرد که روح او را برگردانند و به بدن ملحق کنند، در بین آسمان و زمین هر چه مشاهده کرد، خواب پریشان خواهد بود.
بنابراین روایت شریف تا زمانی‌که روح انسان در محضر پروردگار است هر چه رؤیت می‌کند زلال و صاف و از سرچشمه می‌بیند، اما در مسیر بازگشت به بدن از جادّه‌ی صحیح و صواب انحراف می‌یابد و دیده‌های او از نوع خواب‌های پریشان و غیرقابل اعتناست.
سند بسیاری از اعتقادات و آموزه‌های تصوف و همچنین شرح حال افراد زیادی از بزرگان صوفیه متوقف بر همین رؤیا و خواب است. برای مثال در مسأله‌ی رقص سماع، این بدعت صوفیانه را مؤید به خواب‌هایی کرده‌اند که برای نمونه اشاره می‌کنیم: «ممشاد دینوری، صوفی ايرانی در قرن سوم می‌گوید: پيامبر (صلّى الله عليه و آله) را در خواب ديدم و پرسیدم: يا رسول الله، از اين سماع هيچ چيز را انكار مى‏‌فرمايى؟ گفت: نمى‌فرمايم، وليكن بگوى ايشان را كه افتتاح آن يا ختم آن به قرآن كنند!» و نیز طاهر بلال همدانى ورّاق گفت: «در جامع جدّه بر لب دريا معتكف بودم، روزى طايفه‌اى را ديدم كه در جانبی از آن قولى[3] مى‌گفتند و مى‌شنيدند و من آن را به دل انكار كردم. پس پيامبر را آن شب در خواب ديدم كه در آن جانب نشسته و پهلوى او ابوبكر نشسته بود؛ و ابوبكر قولى مى‌گفت و پيامبر مى‌شنيد و دست بر سينه‌ی خود می‌‏نهاد، چنانكه صاحب وجد نهد! و من در نفس خود گفتم: نبايستى كه بدان جماعت كه سماع مى‌شنيدند انكار كردمى و اينک پيامبر است كه استماع مى‌فرمايد! و ابوبكر قول مى‌گويد. پيامبر به من نگريست و گفت: هذا حقّ بحق!»[4]
زرین‌کوب در رابطه با مقام خواب و رؤیا و اعتبار آن در تصوف می‌نویسد: «بیشتر مشایخ صوفی رؤیا را راه معمول در جهت معجزه‌ی صوفیانه (کرامت) یا نوعی الهام که مخصوصاً برای صوفیان دست می‌دهد به شمار می‌آورند... در واقع تأکید بر این اعتقاد که خاصیت رؤیا پیش‌گویی و از آینده خبردادن است، خصیصه‌ی مهمی از تصوف است».[5]
برخی از رؤیاها از خواب‌های پریشان و شیطانی هستند که چند دسته از مردم آن را می‌بینند: اول؛ كسانی كه در مزاجشان فساد و بيماری راه يافته باشد (مريض، تب‌دار و بيماران روانی). دوم؛ مستان (افرادی كه با خوردن چيزی مست شده‌اند). سوم؛ كسانی كه غذاهای غليظ و سنگين خورده باشند و چهارم؛ كودكان نابالغ.[6]
با توجه به این توضیحات، اصرار متصوفه بر صحت رؤیاهای خود و اینکه مطابق با واقع و رحمانی هستند چیست و چرا امری همچون خواب را که تا این اندازه خطا و اشتباه در آن راه دارد، به عنوان حجتی انکار ناشدنی برای عقاید و رفتار خود به حساب می‌آورند؟!

پی‌نوشت:

[1]. اضغاث احلام: رؤیای پریشان
[2]. بحارالانوار، علامه مجلسی، دار احیاء التراث العربی، ط.بیروت، ج 58، ص159
[3]. سماع
[4]. ترجمه احياء علوم الدين، ابو حامد محمد غزالی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ج2، ص586
[5]. زرین‌کوب عبدالحسین، تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن، ترجمه کیوانی، نشرسخن، صص 88 – 89
[6]. کامل التعبیر، حبیش تفلیسی، چاپ فرهنگ ایران زمین، تهران، 1336، ص32

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.