آثار سماع در اقوال صوفیان

  • 1395/11/07 - 11:11

یکی از عقائد فاسد و منحرف ِ اهل تصوف، سماع است، که از قدیم در بین اکثر صوفیان مرسوم بوده و هست. صوفیان یکی از راههای رسیدن به فناء فی الله را در سماع می‌دانند، که معتقدند با شنیدن موسیقی و غنا و انجام حرکات موزون و ناموزون (رقص)، حالت وجد و خلسه در سالک به وجود آمده و درچنین حالتی، انسان سریعتر به فنا و قرب الهی می‌رسد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بین صوفیان خصوصا اقطاب و اولیاء آنان، درباره‌ی سماع و آثار آن، سخنان بیهوده و رفتارهای ناپسندی ذکر شده، که چیزی جز لذت‌گرایی این اقطاب صوفی و ترویج این عمل زشت، در بین پیروان و مریدان خود نمی‌تواند باشد. که در ذیل به برخی از این اقوال و رفتار صوفیان اشاره‌ می‌شود.
سری سقطی یکی از اقطاب صوفیان، درباره‌ی سماع و فواید آن بر دل مشتاقان می‌گوید: «قلوب اهل محبت در وقت سماع در طرب آید و قلوب توبه‌کاران در خوف، به حرکت آید و آتش قلوب مشتاقان شعله‌ور شود. مَثَل سماع همچو باران است که هرگاه بر زمین طیب رسد، زمین سبز و خرم گردد. سماع نیز چون، به دل‌های پاکیزه صافیه زاکیه رسد، فوایدی که در وی مکنون و مستور باشد، به ظهور آید.»[1]
بعضی از صوفیه همچون مولوی، سماع را غذای جان عاشقان و دوایِ دردِ سالک می‌دانند، چنان‌که در مثنوی بدان اشاره کرده و گفته:
پس غذای عاشقان آمد سماع
که در او باشد خیالِ اجتماع  
قوتی گیرد خیالاتِ ضمیر              
بل که صورت گردد از بانگ و صفیر[2]
غزالی، سماع را مهیج دوستی و شوق خداوند دانسته و در این‌باره گفته: «هر که خدای تعالی را دوست دارد و دوست او باشد و مشتاق لقای او باشد، سماع در حق او مهیج شوق او باشد و مؤکد دوستی و شوق او و از آتش‌زنه‌ی دل او آتش محبت‌ها شعله‌ زند و از مکاشفات و ملاطفات او حال‌هایی پیدا شود که نتوان آن را وصف کرد.»[3] غزالی یکی از راه‌های رسیدن به لقای خداوند را در سماع، که همان رقص و موسیقی است، می‌داند، در حالی که این عمل شنیع و ناپسند، اگر انسان را به دوستی و لقای حق‌تعالی نزدیک می‌کرد، حتما از طرف ائمه‌ی معصومین(علیهم‌السلام) سفارش مؤکد می‌شد و فقها وعلما و شیعیان، این عمل را در زندگی خود انجام می‌دادند.
از نهرجوری درباره‌ی سماع پرسيدند، گفت: «حالی بود كه از سر سوزی پديد آيد، مرد باز سر اسرار برد و گويند سماع غذای ارواح اهل معرفت است».[4]
جواد نوربخش از مشایخ طریقت نعمت‌اللهیه، معروف به نورعلیشاه درباره‌ی سماع گفته: «عالم ملکوت، عالم حسن و جمال است و هرجا حسن و جمال است تناسب است و یا بهتر بگوییم هرچه موزون است از تناسب مایه دارد و بنابراین نموداری از عالم ملکوت است. این است که سماع راهی به سوی ملکوت اعلا دارد و استماع اشعار و نغمه‌های موزون، دل‌های صوفیان را به مصداق حدیث نبوی به «درستی که خدا زیبا است و زیبایی را دوست دارد»، متوجه بارگاه ملکوتی می‌سازد و کوه هستی آنان را به مدد انوار حق متلاشی می‌کند و راه را بر عاشق صادق هموار می‌گرداند.»[5]
اگر بنا بر روایت نبی مکرم اسلام(صلی‌ الله علیه و آله) که خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، بخواهیم هر چیز زیبا همچون سماع و رقص را، که دلنشین و زیبا و نغمه‌هایی موزون دارد انجام بدهیم و حلّیت آن را ثابت کنیم، پس نگاه به نامحرم به این دلیل که زیباست و انجام گناهان دیگر که برای انسان لذت‌آور و زیباست، باید حلال و جایز باشد. در حالی که آیات و روایات فراوانی درمورد حرمت غنا، آوازه خوانی و رقص آمده است، به‌گونه‌ای که این حرمت درروایات، به حد تواتر رسیده است که در اینجا فقط به یک روایت بسنده می‌کنیم.
ازامام صادق(علیه‌السلام) روایت شده که می‌فرمایند: «سِماعُ الّلهْوِ وَ الْغِنا یُنْبِتُ النِّفاقَ فِی القَلْبِ کما یُنْبِتُ الماءُ البَقْلَ [6] شنیدن نغمه و آواز در دل، نفاق می‌رویاند همان گونه که آب، سبب روئیدن گیاه می‌شود.»
بنابر آنچه مشایخ و اقطاب صوفیه در مورد سماع و موسیقی می‌گویند، که موجب فنا و قرب الی الله می‌شود، پس هر انسانی که این نوع موسیقی را بیش‌تر بنوازد و یا بیشتر آن را بشنود، باید روحانی‌تر و ملکوتی‌تر از دیگران باشد، درصورتی‌ که چنین نیست و این قرب به خدا فقط با تلاش در انجام تکالیف و ریاضات معقول نفس، به فعلیت می‌رسد نه با سماع و رقص و موسیقی.

پی‌نوشت:

[1]. باخرزی یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۳، ص ۱۸۱.
[2]. مولوی، مثنوی، به‌تصحیح محمد استعلامی، دفتر چهارم، ۷۴۳.
[3]. غزالی، محمد، وجد و سماع، ترجمه محمد خوارزمی، به‌کوشش سید حسین خدیوجم،تهران، نشر خواجه، چاپ چهارم، 1359، ص32.
[4]. قشيری، عبد الكريم بن هوازن، رساله قشيريه، ترجمه ابوعلی حسن بن احمد عثمانی، به‌تصحيح بديع الزمان فروزانفر، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1379، ص602.
[5]. نوربخش، جواد ، در خرابات، چاپ چهارم، انتشارات یلدا قلم، تهران ۱۳۸۴، بخش سماع.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات دارالثقلین، ج6،ص 34.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.