صوفیه فرقه‌ای التقاطی

  • 1395/10/28 - 13:19

برخی از صوفی پژوهان معتقد به اصالت تصوف نیستند، بلکه عقیده دارند که صوفیه مخلوطی از عقاید ادیان غیر اسلامی است که به‌مرورزمان عقاید خود را کامل کرده است. ایشان بر آن‌اند که عقاید ادیان غیر اسلامی تأثیری ژرف بر جریان تصوف گذاشته به‌نحوی‌که نمی‌توان صوفیه را فرقه‌ای کاملاً اسلامی دانست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از صوفی پژوهان معتقد به اصالت تصوف نیستند، بلکه عقیده دارند که صوفیه مخلوطی از عقاید ادیان غیر اسلامی است که به‌ مرور زمان عقاید خود را کامل کرده است. ایشان بر آن‌اند که عقاید ادیان غیر اسلامی تأثیری ژرف بر جریان تصوف گذاشته به‌نحوی‌که نمی‌توان صوفیه را فرقه‌ای کاملاً اسلامی دانست.
دکتر طه حسین در کتاب ذکری ابی العلاء می‌نویسد: «تصوف، یک مذهب اسلامی خالص نیست، بلکه مذهبی است هندی که نزد رواقیان و حکمای اسکندرانی رنگ یونانی یافته و در عصر و دوره بنی‌عباس رنگ اسلامی گرفته است. [1]
از سوی دیگر محققان و شرق‌شناسان از سدهٔ 19 میلادی به بعد، نظریات و آراء گوناگونی دربارهٔ اصل و منشأ تصوف ابراز کرده‌اند و به سبب شباهت‌های موجود میان تصوف و عرفان اسلامی با سایر مکاتب عرفانی، خاستگاه آن را در بیرون از مرزهای اسلام و در دیگر ادیان و مکاتب دانسته‌اند. برخی همچون ثولوک در کتاب "تصوف یا حکمت ایرانی" و پالمر در کتاب "عرفان شرقی"، به تأثیر ادیان و اندیشهٔ ایرانی بر تصوف اشاره‌کرده‌اند. [2] از همین روی عباسعلی عمید زنجانی درباره اشتراک عقاید مانویان و تصوف این‌گونه می‌گوید: «توجه به مسافرت دائم، علاقه به سماع و موسیقی و هم‌چنین توجه به شعر و سرود از مواردی است که میان آداب و عقاید آن‌ها، با آداب و آراء صوفیان نزدیکی نشان می‌دهد.»[3]
برخی دیگر چون ویلیام جونز، ماکس هورتن، آلفرد فون‌کرمر و زنر نیز از تأثیر آراء هندویی و بودائی بر عارفان مسلمان سخن به میان آورده‌اند؛ و کسانی چون وینفلد، نیکلسن و مِرکس به تأثیر اندیشهٔ نوافلاطونی بر عارفان اسلامی اشاره‌کرده‌اند. آسین پالاسیـوس، ونسینک، تور آندره و مارگارت اسمیت نیز به دنبال کشف روابط عارفان مسلمان با راهبان مسیحی بوده‌اند. [4]
علاوه بر پژوهشگران اهل سنت و شرق شناسان عده‌ای از بزرگان شیعه نیز به این مساله اذعان دارند به‌طوری‌که علامه طباطبایی (ره) درباره این مساله چنین می‌فرماید: «برخی قدمت تصوف را به قبل از اسلام رسانده و معتقدند که تصوف روح دین است و در تمامی ادیان وجود داشته است و با این دلیل قدمت تصوف را بیش از قدمت اسلام می‌دانند. علامه طباطبایی دراین‌باره می‌فرمایند: «تصوف جزو ابداعات مسلمین نیست و در میان اقوام پیشین، مثل نصارا و وثنیه و برهمایی‌ها و بودائی‌ها نیز وجود داشته و دارد. و این ریشه‌داری در تاریخ نیز ناشی از تأثیری است که دین فطری بر انسان دارد و آدمی را به‌سوی زهد و ازآنجا به معرفت نفس رهنمون می‌شود.»[5]
با توجه به نقل‌قول‌هایی که در عدم اصالت اسلامی فرقه‌های صوفیه گذشت و نیز با مراجعه به آداب‌ورسومی که محققان با توجه به آن‌ها حکم به غیر اسلامی بودن ریشه تصوف نموده‌اند، اگر نگوییم ریشه تصوف غیر اسلامی است، باید گفت که تصوف مغلطه‌ای از آموزه‌های تمامی ادیان و مذاهب گذشته تابه‌حال است.

پی‌نوشت:

[1]. فروهر نصرت‌الله، کارنامه تصوف، افکار، تهران، 1387، ص 89
[2]. بدوی عبدالرحمان، تاریخ التصوف الاسلامی، کویت، ۱۹۷۸ م، ج ۱، ص ۳۱-۳۲؛ زرین‌کوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، تهران، ۱۳۵۳، ص ۱۲-۱۳
[3]. عمید زنجانی، عباسعلی، تاریخ تصوف، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1376، چاپ سوم، ص 55
[4]. غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، تهران، ۱۳۶۶، ج ۱، ص ۱۵۱-۱۶۹
[5]. طباطبایی سید محمدحسین، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۳۷۱، چ پنجم، ج ۶، ص ۱۹۳

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.