سابقه سحر در ادیان مختلف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سحر ازجمله موضوعاتی است که از گذشته تاکنون مورد ابتلاء مردم جوامع مختلف بوده و هست. ازاینرو در زمانهای مختلف برخی از این مقوله در جهات منفی استفاده کرده و از آن سوءاستفاده کردهاند. این موضوع تا جایی پیش رفته است که مخالفان انبیاء الهی به ایشان تهمت سحر میزدند. ازاینرو بررسی سحر در ادیان الهی و اقوام مختلف به بررسی چیستی سحر در میان ایشان از اهمیت خاصی برخوردار است.
کسانی که در موضوع سحر و ساحری تحقیقاتی داشتهاند معترفاند که تاریخ دقیقی برای آن نمیتوان مشخص کرد. درنتیجه بهسادگی نمیتوان گفت اولین کسی که از سحر استفاده کرد چه شخص یا قومی بوده است. ازاینرو برخی برای سحر قدمتی به درازای تاریخ بشر قائل میشوند و معتقدند تاریخ سحر به چندین هزار سال قبل میرسد.
مؤید این مطلب که سحر و ساحری قدمتی طولانی دارد، آن است که این مطلب از رموز و تصاویر اساطیری که در باستانشناسی بهدستآمده، ثابت میشود. از طرف دیگر در کتاب مقدس مسلمانان، قرآن کریم اشارههایی به این مطلب شده است. نمونهای که قرآن به آن اشاره دارد آن است که هر پیامبری که از سوی خداوند برای هدایت بشر برگزیده شد، تهمت سحر به او می زندند. «کذَلِک مَا أَتَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ [سوره ذاریات، آیه 52] اینگونه است که هیچ پیامبری قبل از اینها بهسوی قومی فرستاده نشد مگر اینکه گفتند او ساحر است یا دیوانه!» لذا اشاراتی در منابع مختلف راجع به این موضوع شده است. [1]
درباره شهر بابل در عراق نیز آمده است که از مراکزی بوده که سحر در آنجا رونق داشته است و کلدانیان نبطی [2] و سریانی در آنجا به سحر روی آوردند، همانطور که قرآن نیز بدان اشارهکرده است. «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ وَمَا کفَرَ سُلَیمَانُ وَلَکنَّ الشَّیاطِینَ کفَرُوا یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلَا ینْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ [سوره بقره، آیه 102] (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی میکردند، سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و کافر نشد، ولکن شیاطین کفر ورزید و به مردم تعلیم سحر دادند (و نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پیروی کردند، (آنها طریق سحر کردن را برای آشنایی به طرز ابطال آن به مردم یاد میدادند) و به هیچکس چیزی یاد نمیدادند مگر اینکه قبلاً به او میگفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوءاستفاده نکنید) ولی آنها از آن دو فرشته مطالبی را میآموختند که بتوانند بهوسیله آن میان مرد و همسرش جدائی بیفکنند (نه اینکه از آن برای ابطال سحر استفاده کنند) ولی هیچگاه بدون فرمان خدا نمیتوانند به انسانی ضرر برسانند، آنها قسمتهایی را فرامیگرفتند که برای آنان زیان داشت و نفعی نداشت، و مسلماً میدانستند هرکسی خریدار اینگونه متاع باشد بهرهای در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن میفروختند اگر علم و دانشی میداشتند!» همچنین بازار سحر و ساحری در مصر رواج داشته است، همانگونه که در مقابل حضرت موسی (علیه السلام) به کار بردند. [3] شواهدی نیز در دست است که برخی از پادشاهان قدیم ایران اطلاعاتی از سحر داشتهاند.[4] در هندوستان نیز توجهی به سحر داشتهاند و در یکی از کتابهای آنها به نام "الفیدا"(از کتب برهماییان) بخشی مربوط به سحر وجود دارد. از اقوام دیگری که سحر در میان ایشان رواج داشته است میتوان به یونانیان و یهود و نصاری اشاره کرد. یونانیان، حتی برخی از فلاسفه یونان راجع به آن سخن گفتهاند. افلاطون از سحر تفسیری طبیعی و عقلی میکرد. حضرت سلیمان (علیه السلام) مورد تهمت سحر قرار گرفت و قرآن از او دفاع کرد.[5] حضرت موسی (علیه السلام) از همان ابتدای برخورد با فرعونیان در مقابل ساحران قرار گرفت و قرآن داستانهای آن را بهصورت مفصل بیان کرده است. [سوره طه، آیه 66؛ سوره اعراف، آیه 116] اعراب نیز قبل از اسلام سحر را میشناختند و در برخی از قصههای قبل از اسلام از سحر و ساحران سخن به میان آمده است. [6]
بنا بر اینکه سحر و ساحری در میان اقوام مختلف وجود داشته است و همواره افراد شرور و هواپرست قصد سوءاستفاده از آن را داشتهاند تا بدینوسیله از مردم عادی اخاذی کرده یا ایشان را در تنگنا قرار دهند تا به مقاصد شوم خود دست یابند.
پینوشت:
[1]. الاشقر عمر سلیمان، عالم السحر و الشعوذ، مکتبه الفلاح و دارالنفائس، کویت، 1410 ه.ق، صص 4 - 13
[2]. کلدانیان، کلدانی منسوب به کلده، قومی که از سرزمین کلده برخاسته و یا در آن سکونت گزیدهاند. این قوم از شمال خاوری عربستان سربرآورده و به بابل حمله کردند و باتقویت عیلامیان می خواستند تاج و تخت بابل را بدست آوردند ولی آشوریان مانع شدند.[فرهنگ فارسی معین]؛ قبل از میلاد، در منطقه شمال غربی جزیرهالعرب، در حد فاصل بین موصل و فرات (اردن کنونی)، دولتی شکل گرفت که به مانند دولتهای جنوب عربستان از راه تجارت نیرو میگرفت. این دولت را اعراب «الحضر» و رومیان بدان «پترا» میگفتهاند؛ گفته شده عدهای از «کلدانیان» (انباط) که مردمی ساکن بین بصره و کوفه بودند در قرن ششم قبل از میلاد، با تصرف پترا که بر سر راههای بازرگانی قرار داشت آن را به پایتختی خویش برگزیدند.[ مسعودی علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۴۶، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی - فرهنگی، چاپ پنجم]
[3]. ابن خلدون، مقدمه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بیتا، ص 927
[4]. الاشقر عمرسلیمان، عالم السحر و الشعوذ، مکتبه الفلاح و دارالنفائس، کویت، 1410 ه.ق، ص 21
[5]. اشاره به سوره بقره، آیه 102 که در متن ذکرشده است.
[6]. الاشقر عمرسلیمان، عالم السحر و الشعوذ، مکتبه الفلاح و دارالنفائس، کویت، 1410 ه.ق، صص 22-44
برای مطالعه بیشتر در این زمینه ن.ک به مقاله سحر از دیدگاه قرآن و علم، اثر محمدعلی رضایی، فصلنامه کوثر معارف، شماره 13، 1389
افزودن نظر جدید