تفاوت زهد صوفیانه با زهد اسلامی
صوفیه زهد را به معنای ترک تمامی حلالهای دنیا دانستهاند و بر همین مبنا بعضی از صوفیه سالها از خانواده خود کناره گرفته و دائم الصوم بوده و از هیچ ریاضتی چشم پوشی نکردهاند، کما اینکه گوشهنشینی ابوسعید را 30 سال ذکر کردهاند، در عین حال در اسلام چنین زهدی باطل است، چرا که زهد در سنت نبوی به معنای بیرغبتی و دل نبستن بهظاهر دنیا در عین بهرهمندی از نعمات الهی است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبنای دین مقدس اسلام همیشه بر پایه اعتدال و میانهروی در تمامی امور بوده است و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز بر پایه میانهروی در شروع تبلیغ خود در شهر مکه به خاطر وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم، زاهدانه زندگی میکردند و مردم و بزرگان دینی را سفارش به زهد اسلامی میفرمودند، ولی کمکم افرادی در زهد دچار افراط شدند و ترک خانه و کاشانه کردند و از زن و فرزندان خود روی برگردان شدند که حضرت نیز بهشدت با آنها برخورد کردند چنانچه گفتهشده ایشان به شخصی که زندگی خانوادگی را رها کرده و به عبادت پرداخته بود فرمودند: «خداوند نیاز به این عبادت تو و لباس پشمین ندارد، من که پیغمبر هستم هم میخورم و هم میآشامم و هم به زن و فرزند میرسم و هم به عبادت و بندگی خداوند!»[1]
اما افراطگرایی در زهد باعث شد که زمینه به وجود آمدن تصوف در صدر اسلام مهیا شود و بهمرور زمان و در قرون مختلف زهد اسلامی با تعابیر و تعاریف مختلف صوفیه به تحریف کشیده شود و زهد صوفیانه تفاوتهای زیادی با زهد اسلامی مورد تأیید شریعت اسلامی و سنت اهلبیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) پیدا کند.
درواقع زهد در لغت به معانی «بیرغبت شدن، پارسایی و روی بازگرداندن از چیزی»[2] است درحالیکه صوفیه زهد را به معنای ترک تمام امور دنیوی از حلال و حرام دانستهاند. زهد در اصطلاح نیز به معنی «بیرغبتی و دل نبستن بهظاهر دنیا به خاطر بهدست آوردن آخرت و خشنودی و رضوان خداوند میباشد.»[3] اما صوفیان با تعاریف غیر صحیح از زهد باعث تغییر و تحریف در آن شدند چنانچه یحیی باخرزی صوفی صاحبنام در تعریف زهد، با توجه به رفتار صوفیان مینویسد: «زهد آنست که حلالهای دنیا را همه ترک کنی و از دنیا و شهوات او روی بگردانی.»[4] درواقع خود صوفیه نماد بارز ترک حلال بوده، چنانچه در احوالات ابوسعید نوشتهشده: «مدت سی سال در کنجی نشست و به ذکر خدا مشغول بود و در این مدت یک پیراهن داشت و هر وقت پاره میشد، وصلهای بر او میدوخت، تا بیست من شد و صائمالدهر(کسی که همیشه روزه است) بود، به یک نان روزه افطار میکرد و در این مدت شب و روز نخوابید.»[5]
اما در فرهنگ اسلام زهد به این معنا نیست که انسان از مالومنال دنیوی برخوردار نباشد، بلکه رکن اساسی و حقیقت زهد آن است که آدمی اسیر دنیا و مظاهر آن نگشته و در عین بهرهمندی از آن، امیر و حاکم بر آن باشد، زهد دل کندن از دنیا و پرهیز از آمال و آرزوهایی است که تعلق به آنها انسان را زمینگیر میسازد.[6] چنانچه سیره ائمه اطهار(علیهمالسلام) نیز ترک حلال و مال و دنیا نبوده است درحالیکه این انحراف از انحرافات صوفیه است که آن را منسوب به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میکنند درحالیکه زهد و تفکر و عبادت حضرت، در مکه بنا به موقعیت اجتماعی و اقتصادی مردم در آن روزها بود. حضرت در مدینه بااینکه از عبادت و تفکر و زهد خود کم نکردند، اما با توجه به تأسیس مدینه فاضله، و بهبود بخشیدن به معیشت مسلمانان آنها را از ریاضت و زهد افراطی به معنای ترک حلال منع میکردند، چنانکه عبدالله بن عمرو بن عاص را که میخواست در تمام سال روزه بگیرد، نهی نمود و عثمان بن مظعون را که درصدد بود که ترک زن و فرزند بگوید و به سیروسفر پردازد نیز از این کار بازداشت.[7] این تعبیر صوفیه از زهد در کتاب رسالهی قشیریه نیز آمده است که از قول ابراهیم ادهم نقلشده که گفته: «مرد به جایگاه نیکان نرسد، تا شش عقبه بگذراند، اول درب نعمت در بندد و درب سختی بر خود بگشاید و دوم درب عزّ ببندد و درب ذلّ بگشاید و سوم درب توانگری ببندد و درب درویشی بگشاید و چهارم درب سیری ببندد و درب گرسنگی بگشاید و پنجم درب خواب ببندد و درب بیداری بگشاید و ششم درب امید ببندد و درب منتظر بودن مرگ را بگشاید.»[8]
درحالیکه شریعت و عرفان ناب اسلامی دقیقاً مخالف این نظر است چنانچه پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «خوشا به حال کسی که برای خداوند، فروتنی کند و ازآنچه برایش حلال کرده نیز کناره گیرد بی آنکه از سنّت من روی گرداند، زرقوبرق دنیا را کنار نهد، بی آنکه از سنّت من منحرف شود.»[9]
آنچه در روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) واضح است اینکه حضرت زهد را به معنای بیرغبتی به دنیا تعریف کردهاند نه ترک تمام حلالها ولی صوفیه قائل به ترک تمام حلالها و نیازمندیهای زندگی است و این نشاندهنده فرق بین زهد در اسلام و صوفیه است که زهد صوفیانه هیچ شباهتی به سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ندارد و آنچه صوفیه بهعنوان زهد اسلامی قلمداد میکند درواقع ریاضتی صوفیانه و غیرشرعی است.
پینوشت:
[1]. رحیمی، عباس، زندگی موفق رازهای خوب زیستن، نشر جمال، قم، 1382، ص 185
[2]. دهخدا، علیاکبر؛ لغتنامه، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373 ش، چاپ اول، ج هشتم، ص 11477
[3]. انصاریان، حسین، عرفان اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1386 ش، ج 8، ص 138
[4]. باخرزی یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1383، ص 51
[5]. عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، تذکره الاولیاء، چاپ خاشع، 1393 ش، ص 803
[6]. جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، نشر اسراء، قم، 1385 ش، چاپ ششم، ج 11، ص 178
[7]. زرینکوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۹۲، ص 44
[8]. قشیری، ابوالقاسم، ترجمه رساله قشیریه، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1374، ص 208
[9]. ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، مترجم حسنزاده، نشر آل علی (علیهالسلام)، قم، 1382، ص 30.
افزودن نظر جدید